قرائت شعر نجوای زمانه، سروده دکتر گتمیری، در شب شعر ترنم واژه ها

به مناسبت فرارسیدن سالروز بزرگداشت حافظ شیرازی، شاعر بزرگ ایران، دانشگاه علوم پزشکی تهران میزبان محفلی گرم و ادبی با عنوان «شب شعر ترنم واژه‌ها» بود. این مراسم با حضور پرشور اساتید پزشک شاعر، دانشجویان مشتاق و مسئولین ارشد دانشگاه، از جمله دکتر سید رضا رئیس کرمی، رئیس دانشگاه، دکتر سید منصور گتمیری رئیس دفتر ارتباط با دانش آموختگان و دکتر محمدحسین پورغریب، معاون فرهنگی دانشجویی، در باشگاه رفاهی دانشگاه برگزار شد تا روح فرهنگ و هنر در کنار آموزش‌های تخصصی، احیا شود.

در این گردهمایی که با هدف شناسایی و شکوفایی استعدادهای ادبی دانشگاهیان برگزار گردید، دکتر سید منصور گتمیری، یکی از اساتید صاحب ذوق دانشگاه، دو قطعه از اشعار خود با نام‌های «یار سیمین عذار» و «نجوای زمانه» را قرائت کرد که با استقبال گسترده حاضران مواجه شد. در ادامه، متن کامل یکی از این سروده‌ها، یعنی شعر «نجوای زمانه» برای بهره‌مندی علاقه‌مندان ارائه می‌گردد.

بیننده مرا نظاره کن پاییزم

من حاصل بادهای قهرآمیزم

 

چندی که جوان بُدم بهارم گفتند

انواع شکوفه در بَرَم بشکفتند

 

با برگ و شکوفه ها بهار آوردم

از نهر بنوشیدم و بار آوردم

 

تا رونق سایه سار خرداد آمد

گرمای شدید ماه مرداد آمد

 

من سبز و پر از جوانه ی میوه ی ناب

سرشار ز نوبرانه های پر آب

 

یک چند دگرگونه شدم نام و نشان

نام و لقب جدید شد تابستان

 

 

دریاب مرا که نک زمستان رسدم

از برگ و صفا و رنگ غارت کُنَدَم

 

تا سرخی رخساره ی رنگارنگم

تا ترانه ی غُراب خوش آهنگم

 

آماج هوای سرد و صرصر نشده

چون صیدِ خدنگ خورده پرپر نشده 

 

رازی است مرا با تو به نجوا گویم

من گرچه خزان، ولی بهاری خویم

 

من هم ز تبار عیدم و تازه بهار

از عشق بُوَد جانم و هم پودم و تار

 

من فصل بهار دانشم، پاییزم!

من رونق مشق و عشق و درس و میزم

 

من رونق گچ رنگی ام و تخته سیاه

من عید دبستانم تا دانشگاه

 

اینها همه هیچ، رونق شعرم من

من جوهر شعرم، ورقِ شعرم من

 

من دوره شاعران پرکارم و ناب

من تازه بهار شاعرانم دریاب!

 

پاییز، بهار شال رنگی بر دوش

پاییز، بهار کامل شولاپوش

 

پاییز، بهار توبه‌کار از مستی

پاییز گرفته جام سرخ از هستی

 

پاییز، بهارِ مستِ انداخته جام

پاییز، بهار کهنه ی نیک انجام

 

پاییز، کهن شراب، از زرد به سرخ

آئینه ی آفتاب، از زرد به سرخ

 

پاییز، بهار زخمی از خنجر عشق

مجنون گل و شکوفه ی پرپر عشق

 

پاییز و بهار هر دو از یک ریشه است

پاییز همان بهار عاشق‌پیشه است

 

پس قدر مرا بدان اگر اهل دلی

یا عاشقی و سرشته زین آب و گلی

 

گر اهل دلی مرا غنیمت بشمار

با اهل دل و صفاست راز من و کار

 

 

دکتر سیدمنصور گتمیری

پاییز 1398

 

 

 

 

 

 

فاطمه رمضانی
خبرنگار

فاطمه رمضانی

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *