اولین دانشجوی خارجی پردیس بین الملل در دانشکده پرستاری و مامایی، فارغ التحصیل شد
روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران: آدرا گبرو، دانشجوي خارجي پرديس بين الملل در دانشكده پرستاري و مامايي: ايرانيها مردمي ميهماننوازند و نسبت به خارجيها رويكردي پذيرا دارند
به گزارش روابط عمومي دانشكده پرستاري و مامايي؛ آديس آدرا گبرو، اولين دانش آموخته خارجي پرديس بين الملل در دانشكده پرستاري و مامايي 27 بهمن ماه با راهنمايي دكتر شهرزاد غياثونديان از دوره كارشناسي ارشد پرستاري فارغ التحصيل شد. به همين بهانه پاي گفتگويي كوتاه با اين دانشجوي مهمان از شاخ افريقا نشستيم تا از اقامت در كشور ايران و دوران تحصيلش در دانشگاه علوم پزشكي تهران بپرسيم و وضعيت رشته پرستاري در كشور اتيوپي را جويا شويم. در ادامه اين گفتگو را كه با همكاري صميمانه جناب آقاي دكتر كوهستاني صورت گرفته است، مي خوانيد.
خودتان را معرفي كنيد و كمي دربارۀ پيشينۀ شخصي و تحصيلي تان توضيح دهيد.
آديس آدرا گبرو از كشور اتيوپي هستم. در سال 1977 در شهر آداما و در خانوادهاي كمدرآمد به دنيا آمدم. در سال 2007 وارد مقطع كارشناسي پرستاري دانشگاه جيما شدم و در سال 2010 فارغالتحصيل شدم.
با توجه به اين كه شما هيچ آشنايي و يا قرابتي با زبان، مذهب و فرهنگ ايراني نداشتيد؛ چطور شد ايران را براي ادامه تحصيل انتخاب كرديد؟
از يك نفر شنيده بودم كه دانشگاه علوم پزشكي تهران براي ادامۀ تحصيل جاي مناسبي است. بعدها متوجه شدم كه اين دانشگاه، دانشگاهي معتبر و داراي رتبهبندي خوبي است. همچنين ضرورت داشت براي كارشناسي ارشدي اقدام كنم كه با بورس كامل همراه بود، چيزي كه اين دانشگاه سخاوتمندانه در اختيارم گذاشت. در واقع، در ابتداي اقامتم در ايران براي برقراري ارتباط با مردم دشواريهايي داشتم چون زبان فارسي به نظرم مشكل ميرسيد؛ اما بعد از چند ماه، از آنجا كه ايرانيها مردمي ميهماننوازند و نسبت به خارجيها رويكردي پذيرا دارند، ارتباطم با آنها راحتتر شد، لذا ديگر مشكلي از اين نوع نداشتم.
قبل از اينكه از دانشگاه علوم پزشكي تهران پذيرش بگيريد، به ايران آمده بوديد؟
خير؛ متأسفانه تا آن موقع هرگز به كشور بزرگ شما نيامده بودم.
در مورد ايران و مردم اين كشور چه پيش زمينه فكري داشتيد؟ چقدر رويكرد شما به ايراني ها بعد از زندگي در اين كشور تغيير كرده است؟
پيش از هر چيز لازم است از شما به خاطر اين سؤال تشكر كنم؛ چون اين مطلبي است كه خيلي مايلم دربارهاش حرف بزنم. قبل از اينكه اتيوپي را به مقصد ايران ترك كنم، بسياري افراد بر اساس اطلاعاتي كه رسانهها در اختيارشان گذاشته بودند، از من ميخواستند به ايران نروم. تصورشان اين بود كه ايران كشوري كاملاً ناامن است، در آن جنگ جريان دارد و موشكها بر فراز شهرهايش در پروازند! فكر ميكردند ايرانيها فقط با مسلمانان برخورد مناسب دارند. هنوز هم وقتي با دوستانم در آنجا ارتباط دارم، سؤالهايي مثل اينكه «حالت خوبه؟»، «موشك بهت نخورده؟» و ... ميپرسند. اما وقتي اينجا آمدم، فهميدم همۀ اينها اطلاعاتي نادرست بودند. ايران كشوري امن و مردمانش صميمياند. فهميدم اينجا جنگي جريان ندارد و مشكل بزرگي هم نيست. دولت ايران غذا، اسكان، كمك مالي و تحصيل رايگان در اختيار دانشجويان بينالملل ميگذارد. لازم است از دولت ايران، دانشگاه علوم پزشكي تهران و دانشكدۀ پرستاري و مامايي كمال تشكر را داشته باشم.
چه نكته اي در رفتار و فرهنگ ايراني ها براي شما شاخص، جالب و قابل توجه بود؟
به نظر من، جالبترين چيز دربارۀ ايران، نبود علامتها و بيلبوردهاي غيراخلاقي در حاشيۀ جادهها، عدم مصرف الكل و مواد مخدراست. شما هرگز رابطۀ نامناسبي ميان جنس مذكر و مؤنث، آن طور كه در آفريقا و بسياري كشورها ميبينيد، مشاهده نميكنيد. اين فرهنگي است كه مايلم با مردم كشورم در ميان بگذارم.
كدام شهرهاي ايران را ديده ايد؟ فرصت كرديد به شهرهاي تاريخي ايران سفر كنيد؟
به شمال كشور سفر كردهام؛ به كوه توچال هم رفتهام. آنجا سوار تلهكابين شدهام و از فناوري آن متحير شدم. اما از آنجا كه در مدت اقامتم در اينجا، اكثراً در حال درس خواندن بودم، اين فرصت را پيدا نكردم كه شهرهاي تاريخياي همچون اصفهان، شيراز، مشهد و . . . را ببينم.
در طول اقامتتان در تهران اوقات فراغت را چطور ميگذرانديد؟
به ندرت وقت آزاد پيدا ميكردم. به محض برگشتن به خوابگاه، بايد مشغول آشپزي ميشدم. دانشگاه مواد غذايي خام در اختيارمان ميگذاشت و خودمان ميبايست آشپزي ميكرديم. بعد از آن هم، بايد درس ميخوانديم و از آنجا كه دسترسي نامحدود به اينترنت داشتيم، از اين فرصت استفاده ميكردم و وقت تلف نميكردم.
بگذاريد به سراغ حضورتان در دانشكده پرستاري و مامايي تهران و دوران تحصيلتان در مقطع كارشناسي ارشد پرستاري برويم؛ گذراندن اين دوره چه تفاوت هايي با دوره تحصيلتان در دانشگاه جيما داشت؟
تفاوت اصلي اين بود كه در دورۀ كارشناسي، ميبايست واحدهاي بيشتري بگذرانم و همين برنامهام را متراكم ميكرد. اما اينجا لازم نبود آن همه درس بگيرم و همين باعث ميشد برنامهام كمي سبكتر باشد. در تهران يك شغل دانشجويي هم داشتم كه اجازه ميداد با دانشجويان كارشناسي در ارتباط باشم. بابت اين شغل درآمد داشتم و لذا فراغت ذهني بيشتر و اضطراب كمتري نسبت به زمان تحصيلم در اتيوپي داشتم. آنجا درآمد عموماً ناچيز است و آدم مجبور ميشود سخت كار كند. تفاوت ديگر به كيفيت آموزش مربوط ميشود. در ايران، شما هميشه مجازيد كه با استادان ارتباط برقرار كنيد. آنها هم محتواي درسي را مناسب علايق شما طراحي ميكنند و هرگز علايق خودشان را تحميل نميكنند.
با توجه به اين كه شما به زبان فارسي تسلط نداريد اما تقريبا با تمامي كاركنان دانشكده ارتباط خوبي برقرار كرده بوديد؛ چطور موفق شديد كه اين ارتباط را برقرار كنيد؟
من يك دورۀ زبان فارسي را گذراندهام؛ البته در آن دوره تنها ياد گرفتم چطور در محيطهاي پزشكي مثل بيمارستان ارتباط برقرار كنم. قسمت خوب ماجرا اين بود كه وقتي در بيمارستان كار دانشجويي انجام ميدادم و ميخواستم با ديگران ارتباط برقرار كنم، خانم دكتر محدث آنجا بودند و لطف ميكردند حرفهايم را به فارسي ترجمه ميكردند. من هم به فارسي حرف زدن ايشان توجه ميكردم و به اين ترتيب، تا حدي با زبان فارسي گفتاري آشنا شدم؛ هرچند صحبت كردن همچنان مشكل است.
به عنوان پرستار در اتيوپي كار كردهايد؟
من ديپلمم را در سال 2001 گرفتم. از آن زمان تا 2007 كه وارد مقطع كارشناسي شدم، در بيمارستانهاي مختلفي كار كردم. مجدداً، بعد از اينكه در سال 2010 با مدرك كارشناسي فارغالتحصيل شدم، تا سال 2011 به كارم به عنوان پرستار ادامه دادم.
گفتيد كه در بيمارستان هاي ايران نيز كار كرديد؛ وضعيت پرستاري در بيمارستان هاي ايران در مقايسه با اتيوپي چطور است؟
در ايران، وقتي دانشجويي از دانشكدۀ پرستاري فارغالتحصيل ميشود، اين فرصت را پيدا ميكند كه مستقيماً به بيمارستان برود و به عنوان پرستار رسمي مورد ارزيابي قرار گيرد. در اينجا، همۀ معيارهاي پرستاري به دقت رعايت ميشود، ولي در اتيوپي خلاءهايي وجود دارد كه بايد پر شوند. در اتيوپي، دانشجويان به رشتۀ خود علاقۀ چنداني نشان نميدهند؛ زيرا وجهۀ اجتماعي اين رشته خيلي خوب نيست. از نظر آنها پرستاري حرفۀ پرمنزلتي نيست. اما نگرش در ايران متفاوت است. بيمارستانها هم خيلي فرق دارند. با اينكه بعضاً بيمارستانهاي خوبي در اتيوپي وجود دارد، يك بيمارستان متوسط در ايران خيلي مجهزتر است. آنجا وضعيت اقتصادي خوب نيست و شما نميتوانيد آنچه را به عنوان يك پرستار ياد گرفتهايد، در عمل اجرا كنيد. اگر به بيمارستاني در اتيوپي برويد، ميترسيد؛ آدمهايي را ميبينيد كه براي بيمارشان دنبال اكسيژن ميگردند. در ايران، همه چيز مرتب است و پرستاران ميتوانند آنچه ياد گرفتهاند را انجام دهند.
وقتي به كشورتان بازگرديد؛ قصد داريد چه كار كنيد؟ چه چيزي به طور شاخص در ايران آموخته ايد كه بخواهيد در كشورتان اجرا كنيد؟
من از سه دانشگاه مختلف پيشنهاد همكاري دارم. همۀ آنها در نامههايي كه به من دادهاند، دليل پيشنهاد شغل را فارغالتحصيلي من از دانشگاه معتبري همچون علوم پزشكي تهران ذكر كردهاند. ميخواهم همان طور كه در ايران آموزش ديدم دانشجويانم را تربيت كنم و آموزش پركيفيتي را در اختيارشان بگذارم. چند برنامه دارم كه اميدوارم بتوانم در اتيوپي اجرا كنم؛ اول از همه، مايلم فرهنگي را كه در ايران با آن آشنا شدم معرفي كنم. با دانشجويانم بردبارتر خواهم بود و بيشتر دركشان خواهم كرد. هرگز از حرف زدن با آنها در اتاقم سرباز نخواهم زد. همچنين دربارۀ فرهنگ اخلاقمدار و دوستداشتني ايرانيها صحبت خواهم كرد. سعي ميكنم سيستمهاي تصميميار باليني را در بيمارستانهاي اتيوپي اجرا كنم. ما در اتيوپي، نميدانيم چطور بايد با خارجيها و افرادي كه فرهنگ متفاوت دارند برخورد كنيم. مايلم به مردمم بگويم كه ايرانيها چقدر مهماننواز و پذيراي خارجيها هستند. ما بايد مثل آنها رفتار كنيم.
در دوران تحصيل در دانشكده و يا اقامت در ايران با مشكل خاصي مواجه شديد؟ پيشنهادي براي بهبود وضعيت دانشجويان خارجي در دانشكده داريد؟
نه همه چيز در اينجا عالي بود و ما مشكلي نداشتيم. اما دانشجويان بينالملل نياز دارند زبان فارسي را ياد بگيرند. متأسفانه، بيشتر مؤسساتي كه دورههاي آموزش زبان فارسي ارائه ميكنند از خوابگاه دانشجويان دورند و شركت در آنها براي دانشجويان سخت است. بنابراين، اگر خود دانشكده بتواند كلاسهايي را برگزار كند، دانشجويان بيشتري ميتوانند در آنها شركت كنند.
تمركز اصلي پايان نامه شما بر دانشجويان كارشناسي پرستاري و يادگيري الكترونيكي بود؛ در ارتباط با دانشجويان ايراني و انجام اين مطالعه مشكلي نداشتيد؟ در اين مطالعه يافته اصلي شما چه بود؟
موضوع پايان نامه من"رابطۀ سبك يادگيري الكترونيكي خودمحور و موفقيت آكادميك دانشجويان كارشناسي پرستاري در دانشگاه علوم پزشكي تهران" بود. با توجه به اين كه فردي به نام خانم نوري مسئوليت جمعآوري دادهها را براي من به عهده داشتند، مشكلي در اين خصوص نداشتم. ايشان فارسيزبانند و ترجمه از انگليسي به فارسي با ايشان بود. وقتي در ابتدا از بعضي دانشجويان كارشناسي ميخواستيم با ما همكاري كنند، ميگفتند كه وقت ندارند اما به محض اينكه متوجه ميشدند پروژه متعلق به يكي از دانشجويان بينالملل است، موافقت ميكردند. در پاياننامهام به اين نتيجه رسيدم كه خلاءهايي در سبك يادگيري برخي دانشجويان هست كه بايد برطرف شوند.
ممكن است دوباره شما را در ايران ببينيم؟
براي پذيرش در مقطع دكتري برنامهريزي و سياستگذاري بهداشت در دانشگاه علوم پزشكي تهران اقدام كردهام. اگر درخواستم قبول شود و بورس كامل به من تعلق بگيرد، ميتوانم برگردم و تحصيلاتم را در اينجا ادامه دهم؛ در غير اين صورت، كار دشوار ميشود.
در پايان چيزي هست كه بخواهيد بگوييد
مايلم از همۀ اعضاي هيئت علمي، كارمندان و مسئولان پرديس بينالملل تشكر كنم. به ويژه، ميخواهم از آقايان دكتر عرب خردمند، دكتر شعباني، دكتر هاديان و آقاي ايزدياد كه همواره آمادۀ كمك به دانشجويان بينالملل هستند؛ سپاسگذاري كنم. وقتي اولين بار به اينجا آمدم چيزي از قوانين و مقررات نميدانستم و نميدانستم چطور بايد بورسم را به بورس كامل تبديل كنم. اين افراد كمكم كردند و به اين ترتيب توانستم از خانوادهام حمايت كنم. در دانشكدۀ پرستاري و مامايي نيز مايلم ابتدا از خانم دكتر صلصالي، معاونت بينالملل، قدرداني كنم؛ و همچنين از آقايان دكتر نيكبخت و دكتر چراغي رياست دانشكده، خانم دكتر غياثونديان بسيار سپاسگزارم. ايشان نه تنها معلمم بودند؛ بلكه همچون يك مادر همواره تشويقم ميكردند تا بر مشكلات فائق شوم و در نهايت بتوانم با موفقيت فارغالتحصيل شوم
ارسال به دوستان