تجلیل از استادان پیشکسوت بیمارستان امام خمینی(ره)/ دکتر نیکخو: هیچ پاداشی بهاندازه لذت دیدن بهبودی بیمار نیست
در آستانه برگزاری مراسم تفدیر از استادان پیشکسوت مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) پای صحبت دکتر نیکخو متخصص نفرولوژی نشستیم و روزهای گذشته تحصیل و خدمت به بیماران را برای شما بازگو می کنیم.
آقای دکتر نیکخو بهعنوان یکی از اساتید و دانشآموختگان پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی تهران از شما می خواهیم خاطرات تان را بفرمایید و اگر موافق باشید از دوران کودکیتان و اینکه در کدام شهر متولد شدید و چه مراحلی را طی کردید؟
من متولد سال 1307 در یکی از محلههای قدیمی تهران هستم. دبستان و دبیرستان را در تهران گذراندم، دبستان و سیکل اول که آن موقع وجود داشت در مدرسه بدر و متوسط سیکل دوم در دبیرستان علمیه که همجوار شورای مجلس اسلامی است گذراندم، سپس در سال 1326 در کنکور دانشکده پزشکی شرکت کردم و در سال 1332 فارغالتحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم و بعد از گذراندن دوره نظاموظیفه در همین دانشکده به استخدام درآمدم و در بیمارستان امام خمینی در بخش داخلی به ریاست دکتر صادق پیروز عزیزی که استاد بیماریهای داخلی بود مشغول خدمت شدم. ابتدا بهعنوان دستیار و بهتدریج مدارج دانشگاهی را طی کردم و پسازآن تخصص بیماریهای کلیه و استفاده از همودیالیز در بیماران کلیوی را دنبال کردم.
برای ما در مورد بیماریهای کلیه توضیح دهید؟
ابتدا در اینجا میخواهم راجع به استفاده از همودیالیز در بیماران کلیوی صحبت کنم که در حدود 70 سال قبل، همودیالیز یا همان کلیه مصنوعی بهوسیله ویلیام کلف که یک پزشک هلندی بود درست شد و بهتدریج تکمیل شد و در اختیار بیماران کلیوی قرار گرفت و پیدایش همین دستگاه باعث شد که تخصص بیماران کلیوی پا گرفت و در سال 1950 میلادی و واقعاً با پیدایش همین دستگاه کلیه مصنوعی و همودیالیز انقلابی در درمان بیماریهای کلیه پیدا شد، بیماران کلیوی که تا قبل از این دچار نارسایی حاد یا مزمن کلیه بودند و کلیهشان بهطور موقت یا دائم از کار میافتاد و درواقع محکومبه مرگ بودند، با کشف این دستگاه کلیه مصنوعی که بهطور موقت جانشین کلیه قرار میگرفت، این بیماران جان تازهای گرفتند و از مرگ نجات پیدا میکردند. در نارسایی حاد کلیه که باعث میشد کلیه دو مرتبه به حال خودش برگردد و در نارسایی مزمن کلیه وقتیکه بهطور مکرر انجام میگرفت باعث ازکارافتادن کلیه میشد، زندگی دوباره پیدا میکردند و مدتها زندگی میکردند.
50 سال قبل یعنی در سال 1339 در بیمارستان خمینی فعلی و در بخش آقای دکتر عزیزی که ما مشغول کار بودیم مرکزی برای درمان بیماریهای کلیوی با همودیالیز ایجاد شد و برای شروع یک کلیه مصنوعی مدل فرانسوی خریداری شد و برای تشکیل این مرکز از پروفسور کورونیه معاون پروفسور هان بورژه که رئیس کلیه پاریس بود دعوت شده بود به تهران بیایند و این مرکز را برای کار راهاندازی کردند و یک اتاق برای آزمایشگاه مخصوص همین کار بیماران کلیوی و یک اتاق برای استقرار دستگاه اختصاص دادند و قرار شد که تیمی هم به اروپا برای آموزش همودیالیز و درمانهای جدید بیماران کلیوی بفرستند و از همان موقع پیدایش تخصص بیماریهای کلیه در ایران هم پا گرفت، البته این تیمی که انتخاب شد 5 نفر بود یک پزشک که خود من انتخاب شدم 2 تا پرستار از کلیه پرستارها انتخاب شدند و 2 تا تکنسین آزمایشگاه انتخاب شدند، ما به اروپا رفتیم،3 نفر در فرانسه بودیم چون من و 2 تا تکنسین آزمایشگاه از بورسهای فرانسه استفاده کردیم و برای پرستارهای کلیه مصنوعی از بورس انگلستان استفاده کردیم و آن 2 نفر را به انگلستان فرستادیم تا دوره پرستاری کلیه مصنوعی را ببینند.
بعد از گذراندن دوره آموزشی در سال 1341 به ایران برگشتیم و در بهمن ماه سال 1341 کلیه مصنوعی را برای اولین بار در ایران در بیمارستان امام خمینی راهاندازی کردیم و اولین مریض که دچار نارسایی مزمن کلیه بود و مرحله اشتداد این بیماری را طی میکرد و در اغما بود را زیر دستگاه گذاشتیم و مریض بعد از سه یا 4 ساعت که زیر دستگاه بود حالش خوب شده و به هوش آمد. درهرحال از آن موقع ما توانستیم برای درمان بیماران کلیوی از این دستگاه استفاده کنیم. میدانید در کنار این دستگاه کلیه مصنوعی یا همودیالیز کمکم وسیله دیگری پیدا شد سادهتر و راحتتر که همان کار را میتوانست انجام دهد بدون اینکه از خون مریض اصلاً استفاده کند که اسم آن، دیالیز صفاقی بود و در اینجا ما از صفاق مریض در حفره شکم او استفاده میکردیم برای تصفیه بدن مریض، میدانید که حفره شکم بهوسیله یک غشایی به اسم صفاق پوشانده شده و از احشاء دیگر شکم که همان رودهها و اینها باشد جدا میشود، اگر ما آن محلول دیالیزی که استوانه باید در داخل آن بچرخد و تبادل خونی انجام گیرد را داخل شکم مریض میریختیم، یعنی یک لوله در داخل شکم مریض میگذاشتیم و از جدار شکم مریض سوراخی ایجاد میکردیم و یک لوله میگذاشتیم و آن محلول را بهاندازه 2 لیتر داخل شکم مریض میریختیم و آن پرده صفاق فاصلهای بود بین این محلول و مویرگهایی که در آن رودهها قرار میگرفتند، بهاینترتیب تبادل خونی انجام میگرفت یعنی مواد سمی بعد از نیم ساعت، 3 ربع، ا ساعت صبر میکردیم و یک تبادل بین خون و این محلول و غشاء پریتوئن که در حدفاصل بین آنها قرار داشت قرار میگرفت و این مواد سمی ازآنجا رد میشد و وارد این محلول میشد و این محلول را هم یک ساعت، 2 ساعت بعد خارج میکردیم و دوباره محلول جدید میریختیم. این ماحصل دیالیز صفاقی را تشکیل میدهد.
بنابراین ما این دو روش را برای اولین بار در دانشکده پزشکی تهران و بهطورکلی برای اولین بار در ایران انجام دادیم و در خدمت مریضهای کلیه قرار گرفت؛ و من فکر میکنم نهالی که ما آن موقع کاشتیم الآن بهصورت یک درخت تنومندی شده که همه سرتاسر این مملکت را گرفته و شما در هر شهرستانی و هر بخشی بروید بخش همودیالیز دارد و خیلی خوشحال میشویم.
آقای دکتر نیکخو ظاهراً پیوند کلیه هم برای اولین بار در بیمارستان امام خمینی توسط شما انجام شده است؟
بله در دانشگاه تهران برای اولین بار پیوند کلیه را در بیمارستان امام خمینی انجام دادیم و آن هم از یک مریض زنده در سال 1348 که حاضر بود یک کلیهاش را به جوانی بدهد. البته پیوند کلیه اولین بار در شیراز انجام شده بود ولی بعداً در تهران و در دانشگاه تهران برای بار دیگر انجام شد. البته برای مدتی متوقف شد ولی باز دوباره این پیوند راه افتاد و الآن هم میبینید که خیلی خوب این عمل در ایران انجام میگیرد.
بله این عمل یکی از عملهایی است که درصد موفقیتش خیلی بالاست و فکر میکنم بیمارستان سینا بیش از 4 هزار پیوند موفق کلیه داشته است.
بله دیگر، این عملی است که در اکثر بیمارستانها انجام میشود در بیمارستان سینا و دیگر بیمارستانها که یک کار روتین شده چون مریضهایی که کلیهشان بهکل از کار میافتد مدت مدید هم نمیشود در این دستگاه قرار گیرند چرا که خسته و زده میشود از اینکه مدتی زیر این دستگاه قرار گیرند. باید مدتی بعد آنها را برای پیوند کلیه معرفی کرد یعنی میبینید که باید کلیهای که به بدن آنها میخورد پیوند کرد و ممکن است چندین سال با آن کلیه زندگی کنند ولی وقتی آن کلیه هم دفع شود دوباره آنها میروند زیر دستگاه و بهوسیله کلیه مصنوعی زنده میمانند و همینطور مدتی با همودیالیز و دستگاه و مدتی با پیوند به همین ترتیب آنها عمر نسبتاً طولانی خواهند داشت و این داستان کار کلیه مصنوعی بود.
استاد دوست داریم از زندگی شخصی خودتان بیشتر برایمان بگویید، چند خواهر و برادر هستید؟
خانواده ما 2 پسر و 3 دختر داشت و آن موقع هم که میدانید مرسوم نبود همه درس بخوانند و تحصیل کنند. ما 2 پسر درس خواندیم و دانشگاه رفتیم. من فرزند دوم خانواده بودم و خواهران ما هم تحصیلاتشان در حدود ابتدایی و متوسطه بود ولی من و برادرم تحصیلات دانشگاهی داریم. ایشان هم دکتری شیمی گرفتند و استاد دانشگاه علم و صنعت بودند حالا بازنشسته شدند ولی اکنون استاد دانشگاه آزاد هستند و به کار خود ادامه میدهند و ما هم که در دانشکده پزشکی به کارمان ادامه دادیم.
از همسرتان و فرزندانتان بگویید.
همسر من دیپلم داشتند و از بستگان ما بودند. من 3 پسر دارم و 2 دختر. یکی از پسران من مهندسی شیمی از انگلستان دارد و 18 سال در انگلیس بود و آنجا کار میکرد بعد به ایران آمد مدتی در اینجا بود و در دانشگاه علم و صنعت بهعنوان هیئتعلمی استخدام شد ولی باز به انگلیس بازگشت و مشغول به کار شد و حالا هم دوباره به ایران بازگشته و امیدوارم که این بار ماندگار شود. پسر دیگرم هم داروساز است و پسر دیگرم هم در آلمان بسر میبرد؛ و از 2 دخترم یکی لیسانس تغذیه از آمریکا است و در حال حاضر در ایران خانهدار است زیرا دوست نداشت سر کار برود و دختر دیگرم هم که دیپلمه و خانهدار است.
آقای دکتر روند کار در گذشته نیاز به انجام یک سری تحقیقات داشته که توانستهاید کارهایی را برای اولین بار انجام دهید؛ اما امروزه میبینیم که انجام کارهای تحقیقاتی بیشتر شده، شما انجام تحقیقات درگذشته را با تحقیقات امروزه چگونه مقایسه میکنید؟
انجام تحقیقات الآن خیلی بهتر و بیشتر از سابق است چون وسیله و امکانات است و اینکه پزشکان به انجام تحقیق بیشتر تشویق میشوند. آن موقع هم تحقیق بود و همین کارهایی که ما انجام دادیم همه تحقیق بود. ولی مثل الآن امکانات خیلی نبود و بیشتر سعی میکردیم کارهای مریضها را بیشتر راه بیندازیم ولی الآن هم همین کارها انجام میگیرد و در کنارش هم تحقیقات بیشتر در حال انجام است و این به خاطر آن امکاناتی است که حالا وجود دارد و افراد بیشتری هستند که تحقیقات بیشتر از گذشته انجام میدهند و البته خیلی بهتر.
شما که خارج از کشور برای گذراندن دوره خود رفتید و تجربه زندگی در خارج از کشور را داشتید چطور شد که برای زندگی به خارج نرفتید؟
ما فقط برای کار رفته بودیم و اینکه دورهای ببینیم و برگردیم اینجا مستقر شویم و این کار را در اینجا راه بیندازیم. این درست نبود که برویم آنجا و برنگردیم.
بنده مدتی در آلمان و مدتی هم در انگلیس برای گذراندن دورههای کوتاه برای همین قسمت کلیه رفتیم یک ماهی در انگلیس بودیم در بخش پروفسور شیکمن مدتی کار کردیم البته بعد از آنکه از فرانسه برگشتیم مدتی هم در آلمان بودم باز در همان مدت کوتاه در یکی از بخشهای کلیه در شهر کلن و در آنجا چندهفتهای بودیم و دعوت داشتیم برای وضع کارهای کلیه و کلیه مصنوعی و ... درهرحال هیچوقت فکر نمیکردم که آنجا بمانم. چون وضع فرهنگ و وضع کار در اینجا با آنجا بهکل فرق دارد. در ثانی مملکتمان و دولتمان برای ما خرجی کرده بود برای اینکه ما طبیب شویم یا کلاً تخصصهای دیگری بگیریم و درست نبود که ما برویم آنجا و حق این بود که برگردیم و همینجا در خدمت بیماران خودمان باشیم.
از دوستان قدیمی خود، همدورهایهایتان، از استادان قدیمی کسی را به خاطر دارید که رفتارش بر شما بیشتر تأثیر داشته باشد؟
باید در درجه اول از استاد خودم آقای دکتر صادق پیروز عزیزی که استاد کرسی بالینی دانشکده بود و ایشان بیشتر برای ما الگو بود یاد کنم. ایشان در کارشان بسیار دقیق بودند. سروقت میآمدند و برای مریضها خیلی دلسوزی میکردند. ایشان برای ما واقعاً یک الگو بودند. از دوستان قدیمی که بخواهم نام ببرم از آقای دکتر مسلم بهادری من اسم ببرم که هماکنون رئیس دفتر ارتباط با دانشآموختگان است و همانطور که خود گفتید در خدمت ایشان همکاری میکنید. وقتیکه من از فرانسه برگشتم ایشان در انگلیس بودند و در آنجا دورههای آسیبشناسی میدیدند و در آنجا بیوپسی کلیه بسته را ایشان یاد گرفتند و آمده بودند در ایران انجام میدادند. وقتی که ما در فرانسه بودیم بیوپسی کلیه میکردند ولی بیوپسی کلیه باز انجام میدادند. ولی آقای دکتر بهادری بیوبسی بسته انجام میداد و خیلی راحتتر بود. کمکم این کار رواج گرفت و آنهایی که بیوبسی باز میکردند دیگر کارشان منسوخ شد بهطوریکه در فرانسه و... همه بیوبسی باز را کنار گذاشتند و همین بیوبسی بسته انتخاب شد که خیلی راحتتر و بهتر بود و آقای دکتر بهادری به ما کمک میکرد البته خود ما هم تک و تک بیوبسی انجام میدادیم ولی اغلب از آقای دکتر بهادری کمک میگرفتیم.
از دیگر فعالیتهای خود برای ما بفرمایید؟
یکی از فعالیتهای بنده تشکیل انجمن نفرولوژی با همکاری آقای دکتر بهادری و یکی دو تا از استادان دیگر بود. در سال 1342 آقای دکتر بهادری خزانهدار انجمن نفرولوژی شدند و خودم اولین دبیر انجمن نفرولوژی ایران شدم و مرحوم آقای دکتر معتضدی هم رئیس انجمن شد و این انجمن نفرولوژی را ما با کمک آقای دکتر بهادری مدت 2 سال همینطور اداره میکردیم و جلسات ماهانهای داشتیم که همه جمع میشدند، کسانی که دوستدار این بیماریهای کلیه بودند میآمدند و همین بیوکسی های کلیه و یا مریضیهایی که لازم بود اینجا موردبحث و بررسی قرار میدادیم این است که انجمن نفرولوژی را هم برای اولین بار در ایران ما تأسیس کردیم که الآن هم به کار خود ادامه میدهد و اولین کتابی که درباره دیالیز و همودیالیز در ایران نوشته شد خود من تألیف کردم و در سال 1353 به نام تنظیم آشفتگیهای بدن در بیماریهای کلیه " بهوسیله چاپخانه دانشگاه و انتشارات دانشگاه چاپ و منتشر شد، مقالات متعددی هم داشتیم چه در مجلات داخلی و چه در مجلات خارجی منتشر کردم.
در کنگره یا همایشی جایزهای گرفتید؟
البته کنگرهای زیادی شرکت داشتهام ولی جایزه نگرفتم. یادم میآید در بیمارستان امام خمینی جشنی برگزار شد و از همه استادهای بازنشسته دانشگاه قدردانی میکردند که حدود 10 سال پیش و در هفتادمین سال تأسیس بیمارستان خمینی بود.
چه سالی بازنشسته شدید استاد؟
در سال 1354 بود که بازنشسته شدم، گاهگاهی البته میرفتیم و در کنگرههای نفرولوژی یا کلیه نیز شرکت میکنم.
با توجه به اینکه در توضیحات خودتان هم فرمودید کار با دستگاهها و شرایط آن موقع خیلی سختتر از امروز بوده ولی چه چیزی باعث شده تا شما علیرغم همه مشکلات، کمبودها و سختیهایی که وجود داشت این کار را دنبال کنید؟
مریضهای کلیه را که میبینید کلیهشان از کار میافتد و تقریباً محکومبه مرگ میشوند وضعی است ناراحتکننده و همه آن موقع در فکر آن هستند که راه نجاتی برای مریضها پیدا شود و این افتخار برای اولین بار برای آن پزشک هلندی بود که این همودیالیز را کشف کرد و بعداً هم تکمیل شد و در همهجا استفاده شد و ما هم در اینجا دیدیم که برای این مریضها میشود کاری کرد. رئیس بخش آن زمان آقای دکتر عزیزی بود که اصلاً علاقه خاصی به بیماران کلیوی داشت و ایشان در آن زمان پادرمیانی کردند و پیشنهادی را به دانشگاه دادند که این کلیه مصنوعی را بگیرند و در آن موقع خب ما پیشقدم شدیم و حاضر شدیم که برای این کار برویم که شاید این کار در مملکت ما هم صورت گیرد و خوشبختانه این اتفاق افتاد و من خوشحالم که در خدمت بیماران کلیوی قرار گرفتیم.
از خدمتی که به بیماران ارائه کردهاید و از زندگی خود راضی هستید؟
ببینید وقتی مریضی که به دلیل ازکارافتادن کلیه به شما مراجعه میکند و به همین دلیل احتمال فوت او نیز وجود دارد ولی وقتی به کاری که شما برای او انجام میدهید، بعد از گذشت چند روز حالش بهبودیافته و به زندگی عادی خود برمیگردد خوشحالی و احساس رضایتی که از این زندگی دوباره بیمار به انسان دست میدهند قابل وصف نیست و هیچ پاداشی بهاندازه لذت دیدن بهبودی بیمار برای ما رضایتبخش نیست. طبیب باید برای نجات جان بیمار خود هر کاری میتواند انجام دهد. من فکر میکنم پاداش این خدمت به بیمارانم را دریافت کردهام. به هر چیزی که در زندگی میخواستم رسیدم و خوشحالم که فرصت انجام چنین خدمتی به مردم داشته و امیدوارم هم خدا و از بندگان خدا از من راضی باشند.
چه پیامی برای ما و دانشجویان جوانی که وارد رشته پزشکی میشوند، دارید؟
ما باید ببینیم در این مملکت واقعاً به چه چیزی نیاز است به دنبال آن رفته و آن را یاد بگیریم و تا آنجا که میسر است این نیاز مردم را برطرف کنیم. همه ما برای خدمت به هممیهنانمان تربیتشدهایم و در هر جایگاهی که هستیم باید به وظیفه خود عمل کنیم. اگر همه به وظایفی که به آنها محول شده درست عمل کنند فکر میکنم بزرگترین کاری است که انجام داده است. البته برای انجام بهتر وظیفه باید علممان بهروز باشد و ضمن خدمت به جامعه آنچه را که آموختهایم به نسلهای بعدی نیز بیاموزیم.
توضیح اینکه به همت دفتر ارتباط با دانشآموختگان دانشگاه با همكاري سازمان نظام پزشكي و انجمنهای تخصصي داخلي، مراسم بزرگداشت اساتيد برجسته گروه داخلي مجتمع بيمارستاني امام خميني (ره) برگزار میشود. در مراسمی که از ساعت 11 تا ١٣ روز سهشنبه 2 شهریور 95 در تالار امام این مجتمع برگزار میشود از مقام شامخ علمی دكتر كاظم آملي استاد ريه، دكتر شكوه اقدس محامدي استاد ريه، دكتر نصرالله سيار استاد خون، دكتر نورالدين هادوي استاد داخلي، دكتر ايرج ناظري استاد قلب، دكتر محسن نفيسي استاد داخلي و دكتر محمدعلی نيكخو استاد كليه که نقش بزرگی در توسعه و پیشبرد اهداف نظام آموزش پزشکی و درماني کشور داشتهاند، تجلیل خواهد شد.
ارسال به دوستان