دکترسبزواری: ارایه گرنت به نام استادان پیشکسوت زمینه ساز همکاری های علمی با دانش آموختگان هر دانشکده خواهد بود

دكترسبزواري: ارایه گرنت به نام استادان پیشکسوت زمینه ساز همکاری های علمی با دانش آموختگان هر دانشکده خواهد بود

دکتر سبزواری: در عين اينكه بايد حد و مرزمان را با دانشجو حفظ كنيم اما نبايد از او خيلي فاصله بگيريم.

اول ما بايد توقعمان را از دانش آموختگان تعريف كنيم.
نباید در دانشگاه کارهای تکراری کنیم.
با تشکر از اینکه ما را پذیرفتید نظرتان درمورد تأسيس دفتر ارتباط با دانش آموختگان در دانشگاه بدانيم اصلاً alumni چه رسالتي دارد ودانشگاه علوم پزشكي تهران اين كار را با تأسيس اين دفتر چگونه دنبال مي كند؟
بسم الله الرحمن الرحيم، خيلي ممنون كه محبت كرديد زحمت كشيديد من خودم دلم مي خواست كه درمراسم جشن یکپارچه دانش آموختگان باشم ولي همزمان شده بود با يك همايش خارج از كشور، همايش انجمن هاي اروپايي سم شناسي كه من سوئد بودم و متأسفانه نشد كه شركت كنم، من خودم PHDام را درسال 1994 ازانگليس گرفتم، از همان موقع به عنوان يكي از دانش آموختگان آن دانشگاه همواره برایم بولتن مي فرستند هم به شكل ايميل، هم به شكل مكتوب والان تقريباً 18 سال گذشته اما آنها ارتباطشان را با من به عنوان دانش آموخته آن دانشگاه حفظ كرده اند و به اين ترتيب من در جريان اتفاقاتي كه در دانشگاه مي افتد هستم و به عنوان يكي ازاعضاي آن خانواده بزرگ كماكان محسوب مي شوم. در دانشگاه علوم پزشكي تهران هم خوشبختانه اين كاري است كه صورت گرفته و باعث مي شود علاقه بين كساني كه مدتي است دانشگاه را ترك كردند هنوز ارتباط داشته باشند.علي رغم اينكه من خودم ازهمين دانشگاه فارغ التحصيل شدم هنوز هم در دانشگاه هستم، بنابراين ازسال 61 كه وارد دانشگاه شدم تا الان 30 سال مي شود كه اين ارتباطم به صورت مستمر با دانشگاه حفظ شده و هست. اما دوستاني داريم كه وقتي درسشان تمام شده و رفتند، ديگر شايد هيچ دليلي نداشته كه با دانشگاه ارتباط داشته باشند، همين كه ما بتوانيم اطلاعاتی از دانشگاه را به آنها برسانيم، گاهي مراسمي باشد بتوانيم دعوتشان كنيم، همان دور هم بودن هم براي آنها خوب است. به هرحال ممكن است يك بازخوردهایی را ازبيرون دانشگاه نياز داشته باشيم كه از دانش آموختگان بگيريم كه در به روزكردن آموزشها دردانشگاه مي تواند اهميت داشته باشد. البته اين جداي اين است كه شرایطی فراهم شود تا دانش آموختگان بتوانند همكلاسي خود را كه مثلاً 20 سال است نديده اند، ببينند. به اين ترتيب تشكيل اين جلسات خوب است و خيلي مي تواند مفيد باشد. گاهي ممكن است لازم باشد این گردهمایی ها را در ابعاد كوچكتر برگزار كنيم مثل جشن دانش آموختگان يك دانشكده يا اينكه دانش آموختگان يك دانشگاه. هركدام لطف خودش را دارد مزاياي خودش را دارد و هم دانشگاه و هم دانش آموختگان آن مي توانند از آن استفاده كند.
باتوجه به اینکه دفتر ارتباط با دانش آموختگان به منظور ایجاد و حفظ ارتباط دانش آموختگان تأسیس شده است نظرشما اين دفتر چگونه مي تواند خودش را به دانش آموختگان داخل وخارج كشور معرفي كند؟
در دانشكده داروسازي در چند سال اخير ما هر چند سال يكبار سعي كرديم همين كارانجام شود. يعني ورودي هاي سالهای مختلف دانشکده به گردهمایی دعوت شدند که هزينه اش را هم خودشان پرداخت كردند. بنابراين اطلاعاتي در هر دانشكده موجود است و شما اگر بتوانيد آدرس ايميل يا شماره موبايل آنها را براي ارسال پیام جمع كنيد باعث مي شود شما يك مجموعه بزرگي را داشته باشيد. ضمن اينكه هردانش آموخته اي كه هر سال از دانشگاه فارغ التحصيل مي شود شما می توانید شماره موبايل و آدرس ايميل او را داشته باشيد تا بانك اطلاعاتي از حالا به بعد تكميل باشد و برای تکمیل اطلاعات دانش آموختگان سالهای گذشته قبلش هم بايد تلاش كنيم هر كسي هر چيزي دارد بگذارد كنار همديگر تا اين بانك تقويت شود.
البته در دانشكده ما آقاي دكتر غلامي پيگير اين كار بودند و تا به حال ايشان 2 بار زحمت كشيدند اين گردهمايي را ترتيب دادند. من درجشن اول به دليل سفر نتوانستم شركت كنم ولي در دومي كه شركت كردم خوب بود و از هر ورودي يك تعداد آمده بودند. باز هر كسي ممكن است شماره تلفن يا ايميل افراد ديگر را داشته باشد كه به اين كار كمك كند.
دفتر ارتباط با دانش آموختگان برای اینکه بتواند فعالیت داشته باشد چه جایگاهی در دانشگاه باید داشته باشد و چگونه در راه ارتباط با دانش آموختگان ایفای نقش کند؟
تجربه شخصی من مي گويد هر نهاد يا هر بخشي اگر بخواهد فعاليت كند، اول بايد يك منبع درآمدي مستقل براي خودش داشته باشد كه براساس آن وابسته به نظرات فردي نباشد. به اين عنوان كه ممكن است امروز مسئولين دانشگاه خيلي علاقه مند باشند براي اينكه این دفتر كارش را انجام دهد، پيگيري كنند، تعقيب كنند. ممكن است اين اولويت در يك مقطع زماني پررنگ تر يا كم رنگ تر شود. اما وقتي دفتري داراي يك ساختار شد و در چارت اداري دانشگاه قرار گرفت يا حتي خارج از چارت، يعني ما اگر حتي بتوانيم اين را غير وابسته به سيستم دولتي دانشگاه كنيم و به عنوان یک NGO بتواند فعاليت كند، شايد خيلي دست و بالش بازتر هم شود. يكي از كارهايي كه در همين مكاتباتي كه از دانشگاه انگليس دريافت مي كنم این بود اعلام کرده بودند، اگر شما مي خواهيد به عنوان حامی دانش آموختگان باشيد مثلاً اين مبلغ را به اين حساب واريز كنيد، دانش آموخته هاي دانشگاه به هر حال جزء افراد شاخص جامعه هستند. ممكن است اين شاخص بودن خيلي به لحاظ مالي نباشد ولي توانايي اين را دارند كه در مقاطع مختلف كمك هايي هم به دانشگاه كنند، به شرطي كه خودشان را دلبسته آن محل بدانند، اگراين كارانجام شود مي توان يك حمايت مالي هم ازآنها داشت ضمن اينكه مي شود حتي حامیان مختلفي را از شركتها و صنايع پيدا كرد كه اين كار را انجام بدهند. ولي به نظر من اگر دغدغه مالي این كار را به نوعي بتوان حل كرد، مي توان اميدوار بود كه فعاليتش ادامه پيدا می كند و تا آنجا که ممكن است وابستگي اش را به بخشهاي دولتي كمتركنيم.
اگر دانش آموختگان بخواهند با دانشگاه ارتباط داشته باشند قطعاً بايد بستری برای ایجاد این ارتباط فراهم شود، فكر مي كنيد دانشگاه ما الان بستر مناسب را دارد كه دانش آموختگان به سمت دانشگاه بيايند و با دانشگاه ارتباط بيشتري داشته باشند؟
بايد يك گام جلوتر رفت، اول ما بايد توقعمان را از دانش آموختگان تعريف كنيم. اينكه كارهايي كه بايد انجام دهند، چيست، بعد براساس آن بگوييم آيا بسترها براي توقعات به اندازه كافي فراهم شده يا نه.

 آيا شما اين تعريف را در دفتر دانش آموختگان داريد كه وظايف چيست؟
بله، یکی از اهدافمان بهره گیری ازپتانسيل هاي علمي، مادي ومعنوي دانش آموختگان. ولي آنها بايد بدانند كه دانشگاه ما چه بستر و امكاناتي را دارد كه بتوانند به سوی اين دانشگاه بيايند.
باید دید منظور از بستر علمي چيست؟ ما اگر قرار باشد در دانشگاه كارهاي تكراري كنيم چه تفاوتي با قبل داريم؟ ما در دانشگاه آموزش داريم، پژوهش داريم وحتي بخش بين الملل هم داريم كه هر كدام وظايف تعريف شده اي دارند،اگر كسي بخواهد از خارج از كشور بيايد دعوت مي شود، آيا در این دفتر هم مي خواهيد همين كار را انجام دهيد يا مي خواهيد يك بخش فراتر داشته باشيد؟ البته می توان برای حمایت های مالی تعاریفی در این دفتر به وجود آورد. ما سوابق دریافت کمک های دانش آموختگان به دانشکده  و نظير آنها را در دانشکده داروسازي داشتيم و كم نبوده است. مثلاً همين ساختمان جديد دانشكده داروسازي را كه ملاحظه مي فرماييد من خودم 6 يا 7 سال مسئول پروژه در آنجا بودم. در بخشهايي كه اعتبار نداشتيم از منابع بيروني استفاده كرديم. از جمله افرادي كه دانش آموخته همين دانشگاه بودند. مثلاً مرحوم آقاي دكتراكبري كه يك شركت دارويي هم داشتند، ارادات خاصي به دكتر شفيعي كه آن موقع رياست دانشكده بودند داشتند، اگر جايي گير مي كرديم مثلاً چيلرهاي مجموعه را مي خواستيم بخريم اعتبار نداشتيم، ايشان زحمت كشيدند، آسانسور مي خواستيم بخريم كمبود بودجه داشتيم ايشان آسانسور را هديه كردند يا افراد ديگري بودند كه درمقاطع مختلف بودند. ما اگر يك سيستم نظام مندي داشته باشيم كه يادبودي ازافراد در دانشگاه بماند مثلاً دانشگاههاي ديگركه من مطلع هستم عددي را مي گذارند كه اگر يك نفر حداقل اين عدد را كمك كند، يك جايي را به نامش مي كنند. يا حتي يك گرنت در داخل دانشگاه به نامش مي گذارند. همه اينها مي تواند انگيزه باشد. چون ما بايد براي دانش آموخته ها يك انگيزه ايجاد كنيم كه اين مبلغي را كه مي خواهد به دانشگاه هديه كند نامي هم از خودش به جا مي گذارد و حتي ممكن است شما آمفي تئاتر يك دانشكده را به نام كسي كنيم كه حداقل مبلغي را به دانشگاه كمك كند. يكي از دانشگاههاي آمريكا اعلام کرده بود كه اگر کسی 6/4 ميليون دلار به این دانشگاه كمك كند، اين اتفاق مي افتد و يك خانواده اي آمده بودند به عنوان يادبودي از خودشان مبلغي را كمك كرده بودند واين در دانشگاه مانده بود. خب افراد توانمند به اين ترتيب ترغيب مي شوند، چطور ما براي تقدير از خدمات دكتر شفيعي، گرنتي را به نام دكتر شفيعي در دانشکده ايجاد كرديم، البته تأمين مالي اش شايد با خود دانشگاه است واز بيرون خيلي نيست اما مي تواند اين كار در مورد افراد يا شركتها هم باشد.     
به غیر برنامه های علمی، آموزشی و رفاهی، فكر مي كنيد جای چه فعاليتي در دفتر ارتباط با دانش آموختگان خالی است البته به شرط آنکه موازی با سایر واحدها نباشد؟
همين پيشنهاد گرنت دكتر شفيعي را كه دادم، می تواند در دانشكده ها با اساتيد شناخته شده و صاحب نام اينكار انجام شود، در هر دانشكده خوشبختانه مثالهاي زيادي از اين اساتيد داريم ولی بايد تلاش كنيم كه تأمين منابع را از دانشگاه خارج كنيم و به بيرون از دانشگاه ببريم. جايي كه معنا پيدا كند، در غير اين صورت همين اعتباراتي كه در داخل دانشگاه است را داريم جابجا مي كنيم. چون يكي از اهداف دفتر دانش آموختگان اين است كه بتواند بنيه مالي براي دانشگاه باشد و بتواند جذب منابع را انجام دهد پس اين خودش مي تواند يك حركت از طرف دفتر باشد.
یکی از برنامه های دفتر ارتباط با دانش آموختگان برگزاری جشن یکپارچه فارغ التحصیلی بود، نظر شما در مورد اين برنامه چیست و آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
من خودم متأسفم نتوانستم در مراسم حضور داشته باشم و از نزديك ببينم. برگزاری چنین مراسمی همواره دو جنبه مي تواند داشته باشد. يكي به دليل اينكه گروههاي مختلف را از دانشكده هاي مختلف دور هم جمع مي كند و ديگري به اين دليل كه خانواده ها هم مي توانند حضور پيدا كنند. ولي يك چيز يادمان باشد، ما ممكن است از دانش آموخته دوره كارداني داشته باشيم تا دوره تخصصي فلو و فوق تخصص، كنار هم گذاشتن اينها و يك نوع تقدير كردن از همه مي تواند بازخوردهاي متفاوتي در دانشگاه ايجاد كند. شايد اگر مثلاً ما بتوانيم به نوعي تقسيم بندي هايي انجام دهيم كه مقطع كارشناسي يك جور، مقطع دكتراي عمومي يك جور، و بعد تخصص، phd و فوق تخصص يك جور باشد كمي سنخيت موضوع را بهتر مي كند، مي تواند مزايايي داشته باشد و يا ايرادات و اشكالاتي را وارد كند. من نتوانستم از دوستان پيگيري كنم و دوستان هم به دلايلي نتوانستند شركت كنند، به شخصه بازخورد خيلي دقيقي ندارم. به نظر مي رسيد چون فاصله سن تا جمعيت خيلي زياد بود رديفهاي انتهايي بيشتر با خودشان سرگرم بودند تا پرداختن به اتفاقات. من پيشنهاد دارم اگر چنين جايي را فراهم مي كنيد يكسال به صورت دانشكده اي امتحان كنيد ببينيد كه با جمعيت محدود تر دانشكده اي چه جوابي مي دهد و بعد مقايسه كنيد. جشن يكپارچه كه با خانواده ها آمده باشند، من خودم تا حالا در هيچ كدام از مراسم فارغ التحصيلي دانشكده داروسازي سابقه ندارم در جشن دانش آموختگي با خانواده دعوت شده باشيم. در جشن دانش آموختگي ما اساتيد هيچ كدام با خانواده شركت نمي كنند يا حداقل من اين سابقه را ندارم. خود من مكرر دعوت شدم به جشنها اما اينكه مثل اين جشن  فعال باشد نبود.
فكر مي كنيد حضور اساتيد در چنين جشن هايي چه نقشي مي تواند داشته باشد و اهميت اين مراسم را تا چه حد بالا مي برد؟
من فكر مي كنم هم براي ما خوب است به اين دليل كه محصول كارمان را مي بينيم كه به ثمر نشسته و اين يكي از اوقات خوش براي يك فرد است، دوم دانش آموختگاني كه درسشان تمام مي شود. پس از آنکه مدت طولاني مثلاً  5 يا 6 سال حداقل با اساتيد مختلف سروكار داشتند برای آنان نیز يك خاطره به ياد ماندني مي تواند باشد كه در آن روز خاص در يك جمعي كه شايد كمتر بتوان در كنار هم قرارشان داد، از هر دو وجه مي تواند داراي اهميت باشد و زيبايي هاي خودش را دارد.
ما يك بخش تقدير از دانشمندان یک درصد برتر جهان داشتيم كه شما يكي از اين اساتید بوديد، فكر مي كنيد معرفی و تقدیر از این افراد و چه نقشي مي تواند در ايجاد انگيزه دانش آموختگان براي انجام كارهاي تحقيقاتي و فعاليتهاي علمي داشته باشد؟
يك بخش اين كار براي خود من است و بخش ديگرش براي افرادي است كه مي خواهند ببينند اهميت اين موضوع براي دانشگاه يا براي آن نهاد چيست. براي خود من اين است كه اگر حركتي انجام شده در دانشگاه هم ديده مي شود و توسط مسئولين دانشگاه مورد اهميت قرار مي گيرد، اينكه شما يك كاري را انجام دهيد كه بتواند نام دانشگاه را مطرح كند و به عبارت ديگر بتواند كمك كند در رتبه اي كه دانشگاه در دنيا دارد اين خودش يك انگيزه براي من و افراد ديگر خواهد بود كه نشان مي دهد اين نكات براي مجموعه مهم است و به واسطه آن ترغيب مي شوند كه اگر من هم توانستم كاري را انجام دهم كه وجهه بين المللي پيدا كرد، در آينده از من هم تقدير خواهد شد. شايد من خودم اين سوال برايم مطرح بود كه دانشگاههاي ديگر چه كار مي كنند و دانشگاه ما چه كار مي كند. در ليستي كه منتشر شد چون از بين اين نه نفر هشت نفرشان از دانشگاه علوم پزشكي تهران بودند، بد نيست ببينيم دانشگاه علوم پزشكي مشهد چه كار كرد. من فكر مي كنم دانشگاههاي كوچك اگر اين اتفاق برايشان بيفتد اهميت موضوع برايشان بيشتر است و اين امتياز قابل توجهي است كه برايشان پيش مي آيد، خب در دانشگاه ما خوشبختانه چون اساتيد برجسته زياد هستند ممكن است كمتر به نظر بيايد تا ساير دانشگاهها.
 شما خودتان به عنوان يك استاد رابطه تان با دانشجويان چگونه است؟ در چه زمينه هايي بيشتر ارتباط داريد؟
ارتباط من با دانشجویانم هم یک ارتباط علمي است، به اين شكل كه وقتي سر كلاس درس مي دهم سوالهاي مربوط به درسم را هم رفع اشكال مي كنيم، صحبت و بحث مي كنيم و هم دانشجوياني كه كارهاي پژوهشي با من انجام مي دهند به لحاظ پژوهشي با من ارتباط دارند. گاهي هم بعضي دانشجوها خودشان را با من راحت مي دانند كه بعضي از مسائل شخصي شان را مطرح كنند و اگر كمكي از دست من بربيايد و بتوانم نقطه نظري بدهم دريغ نمي كنم.
با دانشجوياني كه سالهاي گذشته دانشجوي شما بودند و الان دانش آموخته هستند هم ارتباط داريد؟
بله با تعداد قابل توجهي از آنان ارتباط دارم. گاهي با بعضي از آنها ورزش هم مي كنیم و ارتباط نزديكتري داريم، ضمن اينكه روابط عمومي من در برقراري ارتباط با افراد بد نيست، آدمي نبودم كه دانشجوها از من فاصله بگيرند لذا كمتر پيش مي آيد دانش آموخته اي از قديم ببينم و ارتباط خوبي با هم برقرار نكنيم. من تجربه شخصي خودم را مي گويم، شايد قابل تعميم باشد، شايد نباشد. ما در عين اينكه بايد حد و مرزمان را با دانشجو حفظ كنيم حالا دانشجو چه دوره عمومي چه دوره تخصصي است اما نبايد خيلي فاصله بگيريم يعني بايد بتوانيم در عين حال كه نزديك هستيم به دانشجو و ارتباط خوب برقرار مي كنيم حد و مرز با دانشجو را هم حفظ كنيم. من همیشه تلاش كردم جايي كه بايد ارتباط نزديك تري داشته باشيم اين ارتباط با لحاظ مرزها باشد، من نمي خواهم هيچ وقت كلاسم يك كلاس خشك و رسمي باشد. مي خواهم كلاسم پويا باشد كه دانشجوها احساس كنند هر وقت دلشان خواست از من سوال كنند. ما همواره تلاش مي كنيم يك ديالوگ دوطرفه در كلاس برقرار باشد، همين ارتباط بيرون كلاس هم برقرار مي شود اگر يك دانشجو احساس كند سوال يا نكته اي دارد، نه از قبل لازم است وقت بگيرد نه چيزي، كافي است مستقيم بيايد سراغ خودم. به اين ترتيب توانستم اين ارتباط را با هم برقرار كنم.
 دفتر ارتباط با دانش آموختگان مي تواند براي حفظ و تقویت اين ارتباط به شما يا ديگر اساتيد کمک کند؟
حتماً مي تواند. مثلاً اگر ما بتوانيم برنامه ريزي هاي منظمي داشته باشيم كه حداقل سالي يكبار حتي به طور جدا از هم ورودي هاي دانشكده ها ساعت خاصي دور هم جمع شوند و اين با حضور بعضي اساتيد صورت گيرد هم ما دانش آموختگان استادانمان را فراموش نمی کنیم و هم آنها مي توانند با شاگردان قدیمی خود ارتباط برقرار كنند، گاهي يك برنامه بازآموزي يا سمينارهاي كوچك در دانشكده برگزار مي شود كه اين افراد مي آيند و من خيلي خوشحال مي شوم. حتي اگر 5 سال يكبار هم انجام شود خيلي خوب است اين يادآوري صورت بگيرد.
 چه توصيه يا پيشنهادی براي كساني كه در دفتر دانش آموختگان كار مي كنند و يا مسئوليني كه براي اين دفتر برنامه ريزي مي كنند دارید؟
توصيه كه نه، اول از شما قدرداني مي كنم كه زحمت مي كشيد و با اينكارتان بستر را براي ارتباط دانش آموختگان و افرادي كه در دانشگاه هستند فراهم مي كنيد، اميدوارم خدا به شما توفيق دهد و هرچه بيشتر بتوانيد اينكار را انجام دهيد و هر سال كه مي گذرد براساس تجربياتي كه كسب مي شود اين رابطه مستحكم تر شود و به نحو بهتري انجام شود.
خيلي متشكر، ما هم از شما تشكر مي كنيم.

کلمات کلیدی