نکوداشت استاد عابدی پور برگزار می شود
دکتر عابدی پور: اگر انسان در راه رضای خداوند کار کند به خدا نزدیک می شود
مراسم نکوداشت استاد پپیشکسوت جراحی پلاستیک استاد محمد عابدی پور روز 5 شنبه 12 بهمن 96 از ساعت 10:30 تا 12 در تالار امام مجتمع بیمارستانی امام خمینی برگزار می شود.
به گزارش دفتر ارتباط با دانش آموختگان، مراسم نکوداشت استاد پپیشکسوت جراحی پلاستیک استاد محمد عابدی پور روز 5 شنبه 12 بهمن 96 ، همزمان با سمینار انجمن جراحی پلاستیک و به همت دپارتمان جراحی پلاستیک بیمارستان امام خمینی(ره) و دفتر ارتباط با دانش آموختگان دانشگاه علوم پزشکی تهران در تالار مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) برگزار می شود. به همین مناسبت گفتگویی با دکتر عابدی انجام شده که در زیر می خوانید.
آقای دکتر از گذشته خودتان را برای ما تعریف کنید، از دوران تحصیل و از دلیل تان برای انتخاب رشته پزشکی برای ما بگویید؟
بنده محمد عابدی پور متولد 1310 هستم. تحصیلات ابتدایی ام را در شهر مرند و تحصیلات متوسطه را در شهر تبریز در دبیرستان فردوسی و سعدی گذراندم. در آن زمان تصمیم داشتم که به خدمت ارتش بروم، چون برادر و پدر بنده هم در ارتش خدمت می کردند ولی برادر بنده چون با روحیات بنده آشنا بود با این تصمیم مخالفت کرد و اجازه نداد که به این رشته بروم. معلمی که در دبیرستان داشتم نیز به بنده توصیه کرد که رشته ادبیات را ادامه بدهم. ولی مادرم بسیار دوست داشتند که بنده طبیعی بخوانم و پزشک شوم و اصرار های زیاد مادر من باعث شد که من به سراغ این رشته بیایم و در این زمینه فعالیت بکنم. خداوند را شاکرم که این رشته را انتخاب کردم تا بتوانم به مردم خدمت بکنم. الته بنده به علت نزدیکی دوره عمومی را در دانشگاه تبریز گذراندم و بعد از آن برای گرفتن تخصص به دانشگاه تهران آمدم.
فعالیت خود را در دانشگاه تهران چگونه شروع کردید؟
بعد از گذراندن دوره دستیاری به عنوان عضو گروه جراحی پلاستیک در دانشگاه تهران شروع به فعالیت کردم و بعد از زنده یاد دکتر اصانلو رئیس بخش جراحی پلاستیک بودم و به آموزش به رزیدنت های جراحی پلاستیک مشغول بودن و با همکاری سایر اساتید بیمارستان کارهای زیادی انجام دادم. زمانی که جنگ ایران و عراق آغاز شد همه مجروحین جنگی بعد از درمان اولیه نیاز به ترمیم داشتند و در بخش جراحی پلاستیک و به علت کوچک بودن بخش جراحی پلاستیک در بخش های دیگر بیمارستان امام خمینی جراحی هایی که لازم بود را انجام می دادیم و بنده سرپرستی تمام قسمت ها را برعهده داشتم. در زمان جنگ و انقلاب اسلامی مریض هایی را که به دلیل اصابت گلوله پاهایشان فلج بود و اغلب دچار زخم بستر می شدند برای درمان به گروه ما منتقل می کردند. در آن زمان چون تعداد افراد این چنینی زیاد بود آنها را در تعدادی از خانه های بزرگ و مناسب اطراف بیمارستان خوابانده بودند و هفته ای یک نفر از این افراد را به بیمارستان امام خمینی می آوردم و زخم بستر هایشان را عمل می کردم. خاطرات بسیار زیاد و خوبی از آن دوران دارم. در آن زمان خانم کروبی که مسئول امور بنیاد شهید بودند و قسمت بهداشت مجروحان را اداره می کرد، به بنده گفت: من از روی شما خجالت می کشم از بس که در این مدت به مجروحین خدمت کرده و عمل های جراحی متعددی را انجام داده اید و از بنده خواستند که حداقل مبلغی را برای عمل ها دریافت کنید و بنده در خواست ایشان را قبول نکردم و ترجیح دادم که این عمل ها را به صورت افتخاری انجام بدهم. به یا داردم که ارتباط عاطفی که بین من و مجروحان جوانان شکل گرفته بود بقدری عمیق بود که زمانی که پدر بنده از دنیا رفتند همین مجروحین که زمانی بیمار بنده بودند در روزنامه برای بنده پیام تسلیت چاپ کردند.
آقای دکتر عابدی پور از استادهایتان برایمان بگوید ؟
آقای دکتر اصانلو از اساتید بنده بودند که ایشان یک انسان نابغه ای بودند. ایشان شاگرد اول دبیرستان های تهران بود و در دوره پهلوی برای تحصیل طب به پاریس رفته و جراحی پلاستیک را نزد دکتر گریس در انگلستان آموزش دیده و به ایران آمده بود. در آن زمان جراحی پلاستیک خیلی شناخته نشده بود. ایشان در سال 1328 به عنوان دانشیار جراحی پلاستیک در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مشغول به کار شده بودند. برای شروع دوره رزیدنتی بنده به دفتر دکتر اصانلو رفتم و گفتم که هیچ کس نیست که بنده را توصیه کند تا من را به عنوان رزیدنت جراحی پلاستیک بپذیرند که آقای دکتر محبت کردند و بنده را به دکتر حفیظی معرفی کردند و من به عنوان رزیدنت جراحی پلاستیک شروع به کار کردم. دکتر اصانلو بر خلاف اساتید دیگر، از اساتید برجسته جراحی پلاستیک درکشورهای مطرح آن زمان دعوت می کردند و به ایران می آمدند و به مدت ده یا 15 روز در ایران اقامت داشتند تا ما از آنها شیوه های جراحی پلاستیک را می آموختیم و بنده هیچ وقت آموزشهایی که از این اساتید ازجمله پرفسور مدیوس فراگرفته ام را فراموش نمی کنم. دکتر اصانلو به قدری بزرگوار بودند که حتی خرج اقامت این افراد در ایران را هم خودش متقبل می شد.
از همکارنتان در آن زمان در بخش جراحی پلاستیک برایمان بگویید؟
از همکاران بنده دکتر صالحی بودند که البته استفاء دادند و از بیمارستان جدا شدند، دکتر بحری که ایشان فوت کردند و بعد از آنها جناب آقای دکتر خطیر و هرندیان بودند که متاسفانه آنها نیز الآن در بین ما نیستند. این دو بزرگوار در بیمارستان امام خمینی (ره) با ما کار می کردند. آقای دکتر خطیر درجراحی های ترمیمی بسیار ماهر بودند و حتی خاطرم هست خانمی که در جنگ افغانستان صورتشان سوخته بود را با آقای دکتر خطیر جراحی کردیم. عمل بسیار موفقی بود، چهره او به قدری تغییر کرده بود که فرزند این خانم مادرش را نمی شناخت. دکتر هرندیان هم جراح بسیار خوب و باسواد و از همکاران قدیمی ما بودند. از دیگر همکاران قدیمی هم می توان به دکتر جهان اشاره کرد که بعد از انقلاب در بیمارستان امیر اعلم ماندند، ایشان هم از پزشکان بسیار بسیار با سواد کشور بودند که به سفارش دکتر اصانلو در سوئد تحصیل کرده و برای درمان بیماران به بیمارستان بازگشته بودند. ایشان شخصیت علمی خوبی داشتند که متاسفانه ایشان هم فوت کردند.
از شاگردان خود که با شما بیشتر همراه بودند برای ما بفرمائید؟
یکی از خاطرات بسیار خوبی که دارم با یکی از زریدنتهای بخش جراحی پلاستیک است که بعدها به عنوان همکار بنده در بخش با ما کار می کرد. ایشان آقای دکتر ناجیان و از رزیدنت های بنده بود که فوق العاده با سواد بودند و بعدها به مرتبه استاد یاری جراحی پلاستیک رسیدند و توانستند در بخش ما یک بیمار کروزنی را عمل کنند. این بیماری از جمله بیماری های مادرزادی است که بیمار چشمش هم سطح پیشانی اش است. دکتر ناجیان به قدری زیبا این عمل جراحی را انجام دادند که هنوز خوشحالی آن زمان در خاطر بنده است. در آن شب به قدری خوشحال بودم که خوابم نمی برد چون این عمل بسیار سخت است و در بیمارستان های پیشرفته آن زمان این عمل انجام می شد و دکتر ناجیان توانست این عمل را در 7 ساعت انجام دهند. البته تمام استادیار هایی که ما تربیت کردیم همگی انسان های باسواد و موفقی شده اند.
آقای دکتر وقتی بر بالین مریضی می روید که به واسطه جراحی شما مشکلشان برطرف و امید به زندگی پیدا کرده است چه احساسی دارید؟
من وقتی بعد از عمل جراحی شاهد لبخند رضایت بیمار هستم بسیار لذت می برم و خوشحال می شوم. یادم هست که کودکی را عمل کردم که لب شکری پیشرفته ای داشت، بعد از عمل لبخند رضایت مادر این بچه بسیار برای من لذت بخش بود و مرا خوشحال کرد. یکبار هم بنده کودکی را که شکاف کام داشت را عمل کردم و پدر این کودک در وزارت امور خارجه در ژاپن کار می کرد. او برای اینکه از صحت عمل خیالش راحت باشد کودکش را به پزشکان ژاپن نشان داد و پزشک ژاپنی پدر این کودک را برای انجام این جراحی خوب وادار به تماس و تشکر از بنده کرد که این بسیار باعث خوشحالی بنده شد. در بین جراحی های مختلف موجود رشته جراحی پلاستیک، بنده بسیار علاقه مند به جراحی شکاف کام هستم و به لطف خدا تمامی عمل های کامی که انجام دادم موفق بود و مشکلی بوجود نیامد.
استاد خیلی ها دوست دارند که وارد رشته پزشکی شوند شما چه نصیحتی به این جوانان دارید؟
بنده خودم اگر مجدد به دنیا بیایم و بخواهم درس بخوانم بازهم طب می خوانم و تخصصی را هم که انتخاب می کنم نیز جراحی پلاستیک خواهد بود. به نظر بنده بهترین راه این است که جوانان را آزاد گذاشت که خودشان انتخاب کنند و رشته ای که علاقه دارند را دنبال کنند. اگر رشته ای که علاقه ندارند به آنها تحمیل شود در آن رشته موفق نخواهند شد اما اگر خود فرد انتخاب کند می تواند در آن رشته پیشرفت کند. توصه بنده به جوانان این است که رشته ای که دوست دارند را انتخاب بکنند و صرفاً به خاطر اینکه درآمد این رشته خوب است به این رشته نیایند چون در این حرفه دلهره و اضطراب زیادی وجود دارد. انسان با مریض زنده می شود و با مریض می میرد. بنده یادم هست که مریضم در اتاق عمل حالش بد شد و قلبش برای لحظاتی ایستاد، باور بفرماید من مثل پرچم افتادم ،خوشبختانه این مریض برگشت و باعث آرامش ما شد. به جوانانی که می خواهند این رشته را انتخاب بکنند و این راه را شروع کنند توصیه می کنم که باید سختی های مسیر را هم در نظر بگیرند چون خودشان این مسیر را انتخاب کرده اند. طب رشته بسیار خوبی است، آدم وقتی بیماری را نجات می دهد نمی دانید چقدر خوشحال می شود. بنده هیچ وقت فراموش نمی کنم که یک بیماری داشتم که تشخیص دادم کودک مننژیت دارد و به بخش عفونی بیمارستان امام منتقل شد، اما پدر کودک اصرار داشت دکتر عابدی پور که تشخیص بیماری را داده است باید درمان هم بکند و هر چه گفتم این کار در تخصص من نیست قبول نمی کرد تا بالاخره کودک خوب شد و الآن در آمریکا است و این هم نتیجه سختی های این رشته به حساب می آید.
استاد اگر بخواهید حرفه پزشکی را برای ما در جمله ای بیان کنید چه می گویید؟
پزشکی درمان کردن آنهایی است که محتاج درمان هستند و تمام رشته های زیرمجموعه پزشکی خوب هستند ولی چون من خودم جراح پلاستیک هستم به نظرم جراحی پلاستیک رشته ای است که هم جسم را درمان می کند و هم روان شخص را درمان می کند. شما نمی دانید که وقتی مریض از اتاق عمل خارج می شود چقدر خوشحال است وقتی در آینه نگاه می کند و نقصی که در بدن و یا صورت داشته را برطرف شده می بیند. برای بنده لبخند رضایت پدر و مادری که نقص فرزندش توسط عملی که من انجام دادم برطرف شده چقدر ارزش دارد. به خاطرم هست که کودکی پاهایش به صورت مادرزادی کج بود و سر پرستار به من گفت که من پای کج مادرزادی زیاد دیدم این پا امکانش نیست که درست بشود و بنده با اصلاح تاندون ها توانستم پاهایش را صاف کنم. البته من در آن عمل به خداوند توکل کردم و خواست خدا بود که کودک خوب شد و پدر این کودک وقتی دید پاهای فرزندش خوب شده من را در آغوش گرفت. این پدر هنوز هم با من در ارتباط است. پزشک نباید به مسایل مالی دل ببند، من هیچ وقت از شخصی که پول نداشت در خواست پول نکردم. یادم هست خانمی پیش بنده آمده بود که باید در بیمارستان خصوصی جراحی می شد. از ظاهر بیمار می شد حدث زد که این خانم وضع مالی خوبی ندارد گفتم من پول جراحی نمی گیرم ولی هزینه بیمارستان را باید خودتان پرداخت کنید و قبول کردند. بعد از انقلاب تنها دکتر جراحی بودم که به کلینیک ها و بیمارستان های خصوصی می رفتم و مجروحینی که در این بیمارستان ها بستری شده بودند در راه رضای خداوند عمل می کردم. از نظر من تنها نماز و روزه انسان را به خدا نزدیک نمی کند انسان اگر در راه رضای خداوند کار کند به خدا نزدیک می شود. من شاکر خداوند مهربانم چرا که تا به حال هر آنچه از او خواستم خداوند به من اعطا فرموده است.
استاد در طول دوران کاری تا به حال پیش آمده که از خارج از کشور دعوت بشوید؟
من بارها به خارج از کشور رفتم و مقاله ارسال کردم و برای سخنرانی به کشورهای مختلف رفتم از جمله می توان به فیلیپین، آمریکا، کانادا اشاره کرد که در این کشورها از عمل هایی که در ایران انجام داده ام توضیح دادم و هم راجع به ترمیم جراحی ها صحبت کردم. یکی از عمل های ترمیمی که انجام داده ام مربوط به سرطان پلک تهتانی بود که بنده با جراحی درمان کردم و به کشور هایی که رفتم این جراحی را به نمایش گذاشتم. همچنین برای اولین بار در دنیا ماه گرفتگی را با استفاده از روش های جدیدی که آمده بود درمان کردم و عکس های این عمل جراحی را در آمریکا به نمایش گذاشتم و شرح دادم.
استاد چرا ایران را ترک نکردید و برای اقامت به کشور های دیگر نفرتید؟
بنده زمانی که در آمریکا مشغول به تحصیل بودم زنده یاد دکتر اصانلو کارهای من را انجام داد که برای انجام دوره تکمیلی به دانشگاه نیویورک بروم و در آنجا به بنده پیشنهاد شد که در این کشور بمانم و گرین کارت هم به من می دادند ولی بنده قبول نکردم و گفتم که من می خواهم به کشور خودم ایران برگردم البته من در ایران از موقعیت خوبی برخوردار بودم و چه از لحاظ مالی و چه از نظر موقعیت اجتماعی و ترجیح دادم در ایران بمانم. یکی از افتخارات بنده این است که به عنوان یک جراح در درمان مقام معظم رهبری آقای خامنه ای که در حادثه بمب گذاری مسجد ابوذر آسیب دیده بود نقشی داشته ام.
استاد به نظر شما بازنشستگی برای یک پزشک معنی دارد؟
در خارج از کشور بازنشستگی برای پزشک به صورتی که در ایران مرسوم است و پزشک را کنار می گذارند نیست و همواره در بخش حضور دارند و بیمار می بینند و یا به تدریس مشغول می شوند و این فرهنگ در کشور ما هنوز خیلی جا نیفتاده است و به پزشکان بازنشسته کم توجهی می شود و بنده معتقدم که حرفه پزشکی بازنشستگی ندارد و انسان تا زمانی که زنده است می تواند به مردم و جامعه خدمت کند.
استاد چه آرزویی برای پیشرفت جامعه پزشکی کشورمان دارید؟
آرزو می کنم که علم پزشکی در کشور ما پا به پای کشور های پیشرفته دنیا پیشرفت کند و در این راستا رشته جراحی پلاستیک هم مشمول این پیشرفت گردد. البته قابل ذکر است که علم پزشکی و جراحی های انجام شده در ایران دست کمی از کشور های خارجی ندارد و پیشرفتی که در کشور های دیگر مشاهده می گردد در ایران هم به همت پزشکان بسیار اتفاق افتاده است. این رشته به خاطر پیشرفت علم تکنولوژی و وسایل پیشرفته ای که در اختیار دارند و به دست جراحان ماهر کشورمان موفقیت های بسیار خوبی دارشتیم و با وجود کمبود ها کارهای بزرگی نیز انجام شده و می شود.
استاد از دوران دانشجویی تان و تفاوت هایی که با دوره های دانشجویی کنونی دارد برایمان بگویید؟ یکی از نوه های بنده دانشجوی پزشکی است و ماشین دارد ولی بنده در دوران دانشجویی خاطرم هست که از اتوبوس استفاده می کردم و این حاکی از این است که امکانات و رفاه الآن خیلی بیشتر شده نسبت به زمان ما و ما در آن زمان سختی های بیشتری را متحمل می شدیم. در زمانی که ما درس می خواندیم کتاب های زبان اصلی بسیار کم بود و ما اگر کتابی می خواستیم باید سفارش می دادیم. اما الآن بسیاری از کتاب های زبان اصلی موجود است و دانشجو به راحتی می تواند از آنها استفاده کند. بنابراین زمان حالا به زمان ما بسیار فرق کرده و این انتظار هم هست که دانشجویان و پزشکان جوان قدر این امکانات را بدانند و از آنها به نحو شایسته بهره ببرند.
استاد از خانواده تان برای ما بگویید؟
پدر و مادر بنده متاسفانه فوت کردند. پدرم سرهنگ بود و مادرم که سواد قرآنی داشت در تربیت و پیشرفت ما خیلی تلاش می کرد. متاسفانه خواهرم نیز فوت کردند، یک فرزند دارند که داروساز است. همسر بنده چشم پزشک بود و متاسفانه ما بیست سال پیش از هم جدا شدیم. سه فرزند دارم یکی از آنها پزشک شد که در فرانسه رئیس بخش جراحی گوش و حلق و بینی است و در رشته خود بسیار پیشرفت کرده است، دیگری هم دندانپزشک شده و در تهران مشغول به کار است. فرزند دیگر بنده نیز اقتصاد خوانده است. سه نوه دختر و سه نوه پسر دارم که به آنها بسیار علاقمندم.
از زندگیتان راضی هستید استاد؟
و از اینکه حرفه پزشکی و جراحی پلاستیک را انتخاب کردید؟ بله بنده اگر به دوران جوانی باز گردم باز هم طب را می خوانم و باز هم در بین رشته های تخصص جراحی پلاستیک را انتخاب می کنم. از زندگیم هم راضی هستم. خدا را شکر می کنم که به من توفیق خدمت به مردم داد. در زمان جنگ که مدیر گروه جراحی دانشگاه تهران بودم، تمام مجروحینی که با هواپیما به تهران می آوردند را به من خبر می دادند و هماهنگی جراحی هایی که لازم بود انجام بشود را انجام می دادم و اغلب اوقات بسیار کم می خوابیدم اما هیچ وقت ناراضی نبودم برای اینکه به کسانی خدمت می کردم که برای دفاع از میهنمان آسیب دیده بودند. می دانم که خدمت در راه خدا هیچ وقت فراموش نمی شود و دعای خیر بنیمارا بسیار تاثیر گذار و با اهمیت است و خدار ا شکر که من از این نعمت محروم نیستم. بله رشته پزشکی رشته مقدسی است چون انسان می تواند به خلق خداوند خدمت بکند و اینکار در هیچ رشته ای به جز پزشکی مقدور نمی باشد. البته کار جراحی پلاستیک فقط جراحی بینی نیست، تمام نواقص مادرزادی را می توان با آن بهبود بخشید که جراحی های ترمیمی را هم شامل می شود. همچون بسیاری از سوختگی ها، سرطان های پوستی، جراحت های ناشی از تصادفات، همه و همه را جراحی پلاستیک می تواند درمان کند.
سخن آخر؟
بنده تشکر می کنم از شما که به سراغ کساتی می آیید که تقریبا فراموش شده اند. از اینکه به یاد ما هستید سپاسگزارم و از دکتر مسلم بهادری که این کار را بنا نهادند نهایت تشکر دارم.
ارسال به دوستان