دکتر فخرالدین قوامی استاد پیشکسوت گروه کودکان دانشگاه، الگوی عملی تعهد حرفه ای

دکتر فخرالدین قوامی استاد پیشکسوت گروه کودکان دانشگاه، الگوی عملی تعهد حرفه ای

دکتر قوامی استاد پیشکسوت گروه کودکان بیمارستان بهرامی خدمت خالصه به مردم را از بهترین راه رضایت خداوند نام برد.

 دکتر فخرالدین قوامی متولد سال 1309 است و تحصیلات خود را در مدارس خیریه دزاشیب، شاپور و البرز به پایان رسانده وتحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران به پایان برد. وی در سال 1367 به سمت ریاست بیمارستان بهرامی رسید و در سال 1380 بازنشسته شد و پس از آن همچنان به صورت افتخاری در بخش بیماریهای عفونی بیمارستان بهرامی مشغول خدمت است.
دکتر قوامی از كودكی حرف پدر برایش حجت بود و می‌دانست كه هیچ‌كدام از حرف‌هایش بی‌حكمت نیست. از وقتی پدرش گفته بود كه برای انتخاب شغل سمت قضاوت برو یا طبابت، تمام ذهن و فكرش مشغول انتخاب بین این دو رشته شد. آخرسرهم نتیجه تمام فكرها و دو دو تا كردن‌هایش ختم به پزشكی و به قول خودش خدمت به مردم شد.از همان روز تصمیم‌گیری، خودش را در قامت پزشك می‌دید و درمان آدم‌هایی كه بعد از خدا امیدشان به طبیب است.
طبابت برایش نه منبع درآمد بود و نه راهی برای كسب نام. از همان روز اول چشمش را بر درآمد و پولی كه از این راه می‌تواند در بیاورد بست و تمام علمش را وقف بیماران كرد. دكتر «فخرالدین قوامی» نه فقط پزشك اطفال محله دزاشیب بلكه از آن معتمد‌های محله است كه كاسبان و اهل محله به اسمش قسم می‌خورند و به گفته خودشان به او افتخار می‌كنند. 
گفتکو با دکتر قوامی استاد پیشکسوت رشته کودکان 
من وقتی دوره دبیرستان را به پایان رساندم مردد بودم چه رشته ای را انتخاب کنم پدرم گفت یا به دانشکده حقوق می روی و حق مظلومی را از فرد ظالم می گیری و یا به رشته پزشکی می روی و به مردم خدمت می کنی من هم طبق توصیه پدر عمل کرده و  به رشته پزشکی آمدم و در این راه قدم گذاشتم.  به نظر من وظیفه پزشک در جامعه این است که به بیمار و بهبود شرایطی که در آن قرار دارد کمک کند، ناراحتی های بیمار را تشخیص بدهد و تمام تلاش خود را بکند که درد های آن را التیام بخشد. خدا را شکر می کنم که به من توفیق خدمت به جامعه را چه در بیمارستان و چه در مطب داد. البته در کنار پزشکان خدمت پرستاران نیز بسیار مهم است و بنده در طول سالهای گذشته همواره  از آنها راضی بوده و هستم و همانطور که سعی کردم همواره از اطرافیانم مطالبی بیاموزم، پرستاران نیز از این مقوله مستثنی نیستند.
من مرحوم دکتر قریب را بسیار دوست داشتم و به همین دلیل رشته کودکان را انتخاب کردم. ارتباط من با دکتر قریب بسیار نزدیک بود بطوری که زمانی هم که ایشان به مسافرت می رفتند و یا به هر دلیلی نبودند بنده در مطب ایشان بیمارانشان را ویزیت میکردم. دکتر قریب یک انسان واقعی بود و عاری از هر گونه عیب و ایراد بودند. محبتی که ایشان و یا آقای دکتر مختار زاده نسبت به بنده داشتند فوق العاده بود. من همه چیز را از مرحوم دکتر قریب و دکتر مختار زاده یاد گرفتم. آنها بیمار را با دقت و ملاطفت ویزیت میکردند و من از ایشان اینگونه کار کردن را آموختم.
در گذشته شرایط زیادی فراهم می شد تا بعضی از پزشکان به خارج از کشور بروند ولی من از زندگی و خدمت به هموطنانم راضی بودم و هرگز حاضر به ترک وطن نشدم. در حال حاضر بنده در بیمارستان به صورت فعال و دائمی کار نمی کنم فقط در کنار رفقا هستم تا از این افراد بیاموزم و در مطب این آموخته ها را پیاده کنم و بسیاری از دوستان و رفقای قدیم را بعد از گذشت این همه سال می بینم و ایشان به بنده لطف دارند.
توصیه من به جوانانی که تازه می خواهند وارد این رشته بشوند این است که باید هر کسی که عشق  خدمت گذاری به مردم دارد وارد این حرفه و پزشکی شود. من فکر می کنم این افراد چه در بیمارستان و چه در مطب بتوانند وظیفه شان را به خوبی انجام دهند خداوند از آنها راضی خواهد شد و خدمت به خلق موجب رضایت خداوند می شود. بنده همیشه در راه خدا کار کردم و یقین دارم که خداوند نیز در این مسیر من را یاری کرده و در آینده نیز یاری می کند.
 

 

کلمات کلیدی