دکتر ملک زاده: دانشگاه باید مستقل باشد تا بتواند حرکتی به سمت پیشرفت داشته باشد

دكتر ملك زاده: دانشگاه بايد مستقل باشد تا بتواند حرکتی به سمت پیشرفت داشته باشد

استاد پیشکسوت دانشگاه: دفتر ارتباط با دانش آموختگان زماني يك حيات واقعي پيدا مي كند كه وابسته به دانشگاه نباشد.

انجام تحقيقات مشترك با دانش آموختگان بهترین فرصت برای حفظ ارتباط با آنان است.
اولين كار اين است كه دفترارتباط با دانش آموختگان باید يك سري الگوهايي را كه در دانشگاه موفق بوده، به همه اساتيد ارائه دهد.
بايد در جشن فارغ التحصیلی به دانش آموختگان دانشگاه تأکید کنیم كه چه وظيفه اي درقبال دانشگاه دارند.
دفترارتباط با دانش آموختگان باید احساس دین دانش آموختگان را به دانشگاه تقویت کند.
به عنوان يكي از اساتید پیشکسوت دانشگاه علوم پزشكي تهران نظرتان راجع به تأسيس دفتر دانش آموختگان در دانشگاه چیست؟
اين يك امر بسيار پسنديده وضروري است، شما حتماً اطلاع داريد كه اين تشكيلات در تمام دانشگاههاي معتبر دنيا وجود دارد و متأسفانه در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دیگر دانشگاههاي ايران خيلي دير اين را شروع كرديم. براي مثال عرض كنم در دانشگاه هاروارد دانش آموختگان علاوه بر اين كه يك دفتر و تشكيلاتي دارند و هر سال جلسه و برنامه هاي متعدد دارند، بعضي از اين دانش آموختگان حتي تا يك سوم بودجه دانشگاه را تأمين مي كنند. چون معمولاً دانش آموختگانی هستند كه در صنعت و توليد وارد مي شوند. مثلاً رئيس مايكروسافت بيل گيتس، كه فارغ التحصيل يك دانشگاه است، ببينيد چقدر به آن دانشگاه كمك مي كند و يا مثلاً دانش آموختگانی جزء رجال سیاسی کشور مي شوند و در سياستگذاری چقدر به دانشگاهشان كمك مي كنند. به نظر من اين يك اقدام بسيار شايسته و پسنديده و ضروري بوده و بايد خيلي زودتر تشكيل مي شد و الان هم كه تشكيل شده خيلي مبارك است و به نظر من بايد خيلي بيشتر فعال باشد و سعي كند از همه دانش آموختگان خود كمك بگيرد، آنهايي را كه داراي امكاناتي هستند. حالا چه امكانات اقتصادي و مادي، چه در يك شرايط سياسي خيلي برتري در كشور قرار دارند، چه از نظر علمي داراي شايستگي هاي درجه اولي هستند در سطح دنيا و ما هم از آنها بايد در جهت تقويت بنيه مالي دانشگاه، بنيه علمي دانشگاه استفاده كنيم. اين اقدام خيلي خوبي است و من فكر مي كنم بايد تشكر ويژه اي از جناب آقاي دكتر بهادري انجام دهيم كه واقعاً همت كردند و اين فعاليت را خيلي خوب شروع كردند.
براي اينكه دانشگاهی بتواند از پتانسيل دانش آموختگانش استفاده كند، بسترهايي را هم بايد فراهم كند، فكر مي كنيد دانشگاه ما چه بسترهايي را در این خصوص فراهم دارد يا مي تواند فراهم كند؟
واقعيتش را بخواهيد اين يك مشكل بزرگي است، در همه دانشگاه ها از جمله در دانشگاه علوم پزشکی تهران. من بايد تأكيد كنم دانشگاه علوم پزشکی تهران از هر نظر بهترين دانشگاه ماست ولي ما متأسفانه ساز و كارهاي اداري و زير ساختي را براي اينكه بتوانيم از اين امكانات كنيم در دانشگاه نداريم. دانشگاه تجربه زيادي در اين زمينه ندارد و حالا اين فعاليت براي اولين بار است كه در اين مقياس در دانشگاه ما شروع شده است. بايد واقعاً سعي كنيم اين امكانات و زيرساختها را به وجود بياوريم كه بتوانيم از اين افراد استفاده كنيم. ما معمولاً گرفتار قوانين و مقررات بسيار خشك اداري در همه دانشگاه ها هستيم و نقش كلي دانشگاه براي اينكه کسی بتواند كارهاي تحقيقاتي بزرگ انجام دهد و یا براي پيشرفت هاي مهمي كه بايد انجام دهد، خيلي كوتاه است و ما در عمل اين را هميشه احساس مي كنيم. بنابراين اينكه بايد چكار كنيم به نظر من احتياج به بحث خيلي مفصلي دارد. مهمترين بحث اين است كه دانشگاه بايد مستقل باشد، دانشگاه يك دبستان، دبيرستان، اداره ثبت نيست يا مثلاً يك اداره نيست كه به وزارت بهداشت وابسته باشد. متأسفانه وابستگی به وزارت بهداشت، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، حرکت دانشگاه را خيلي محدود مي كند. به نظر من در اين شرايطي كه ما هستيم بيشتر از اين نمي توانيم پيشرفت كنيم و واقعاً بايد يك دانشگاه آزاد و مستقل باشد تا خودش بتواند براي خودش تصميم بگيرد و كاربكند.
شما به عنوان يك استاد فکر می کنید كه رابطه استاد و دانشجو چه نقشي مي تواند در حفظ ارتباط دانش آموختگان با دانشگاه داشته باشد؟
به نظرمن نقش استادان نقش بسيار مهمي است. براي نمونه يك مثال مي زنم. از زماني كه وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم تا کنون، حدوداً 120 نفر به عنوان متخصص گوارش وكبد از همين مركز فارغ التحصيل شده اند كه تعداد 20 نفرشان در همین دانشگاه هستند و 100 نفرشان در اقصي نقاط كشور كار مي كنند. ما از جمله گروههایي هستيم كه خيلي سعي كرديم ارتباطمان را با دانش آموختگانمان حفظ كنيم، به چند شكل. يكي انجام تحقيقات مشترك و ما تقريباً با اكثر همكارانمان كه در دانشگاههاي شهرستانها بودند این ارتباط را داریم. شايد مي توانم بگويم با22 دانشگاه در كشور ازطريق همين افراد توانستيم ارتباط برقرار كنيم و مقاله مشترك هم بنويسيم. بدین طریق سعي می كنيم مهارت هاي پژوهشي آنها را بالا ببريم، به آنها در طرحهاي بزرگ ملي نقش دهيم و ارتباطمان را به صورت هفتگي باآنها حفظ كنيم. به اين معنا كه من ايميل همه آنها را دارم و هرهفته حداقل 2 يا 3 مقاله علمي جديد كه بهترين مقالات علمي در رشته خود هستند را با ايميل براي همه مي فرستم. معمولاً آنها را برای نشست های ماهانه و سالانه دعوت مي كنيم و این کار به ما خيلي كمك كرده که هم بتوانيم با آنها ارتباط داشته باشیم و هم بتوانيم يك كار ملي را انجام دهيم و در ضمن هم به آنها كمك كرده باشیم. معمولاً آنها وقتي وارد شهر كوچكي مي شوند و خودشان تنها متخصص آنجا مي شوند، امكان تبادل نظر و بحث را در آنجا با افرادي كه با آنها هم سطح باشند ندارند، بنابراين آنها را در اين امر دخالت مي دهيم واين كمك مي كند براي اينكه آنها بتوانند به رشد علمي شان ادامه دهند.
فكرمي كنيد دفتر ارتباط با دانش آموختگان به عنوان دفتري كه تأسيس شده اين ارتباطات را حفظ كند چگونه مي تواند در كنار اساتيد به نقش خودش عمل كند؟
به نظر من اولين كار اين است كه شما بياييد يك سري الگوهايي را كه در دانشگاه موفق بوده، به همه اساتيد ارائه دهيد. مشكل ما اين بوده كه شايد اساتيد نسل قديم ما كه متأسفانه خيلي از آنها دیگر بازنشسته مي شوند، خيلي مهارت هاي ارتباطي عصر حاضر را نداشتند. خيلي از آنها اصلاً ايميلشان را چك نمي كنند يا خيلي كم از اين امكانات ارتباطي استفاده مي كنند. شما حداقل بايد بياييد روي نسل جديدي از اساتيد كه به درجات استادي مي رسند و اين مهارت ها را دارند كار كنيد. باآنها صحبت كنيد، برنامه هايي بگذاريد، آنها را تشويق كنيد و مانند كاري كه ما داريم با دیگر همكارانمان انجام مي دهيم و شايد در بعضي قسمتهاي ديگر دانشگاه در حال انجام است.  واقعاً اين را فراگير كنيد و اين ارتباطات را خيلي قوي تر بين استادان و دانشجوها برقرار كنيد. يكي از نكات خيلي مهم همين مفهوم غلطي است كه بعضي اوقات به كار مي بريم، مي گوييم فارغ التحصيل، و حالا شما اين كلمه را حذف كرديد و اسمش را گذاشتيد دانش آموخته. واقعيت اين است كه كسي كه متخصص داخلي است و 2سال در مركز ما مي آيد در گوارش و كبد تحصيل مي كند و بعدش يك مدرك به او مي دهيم به نام فوق تخصص، اين فرد فقط مهارت هايي را بدست آورده كه در اين رشته كار كند، اين رشته گوارش و كبد رشته اي است كه آدم هر چه بيشتر در آن كار كند بايد چيز جديدتري ياد بگيرد. بنابراين بايد ما اين مفهوم اينكه كسي كه فوق تخصص گرفت و فارغ التحصيل شده را از ذهن هم اساتيد و هم فلو ها بيرون بياوريم و همه ياد بگيرند كه مهارت ها و دانش چيزي است كه مي تواند هر سال تكميل شود، بهتر شود و ادامه پيدا كند. ما بعضي مواقع مطالبي به فلوهايمان وقتی که مثلاً 15 سال گذشته درس می خوانند، گفته ايم، ولی حالا مشخص شده آن مفهوم غلط است وديگر نبايد آنطور عمل كنند. بنابراين اطلاعات بايد مرتب به آنها داده شود و مرتب در ارتباط باشند و دانشگاه بتواند در همه كنگره هاي بزرگ آنها را شركت دهد. اين يك بحث است و بحث دوم اينكه دانشگاه علوم پزشكي تهران بايد درحاشيه همه كنگره هاي بزرگ مثلاً كنگره گوارش، كنگره قلب، كنگره ريه، كنگره بيماريهاي داخلي، كنگره جراحي هاي مختلف، جلساتي بگذارد به نام جلسات دانش آموختگان دانشگاه و همه كساني كه در يك رشته مثلاً قلب فارغ التحصيل شدند در کنار هم جمع شوند، شامي بخورند و در آن جلسه چند نفر از دانش آموختگان برجسته مثلاً قلب بيايند تمام مطالب جديد را بگويند. همچنین ما حتي مي توانيم از فارغ التحصيلاني كه در خارج از كشور داريم استفاده كنيم. مي دانيد ما يك گنجينه اي داريم از بهترين فارغ التحصيلان دانشگاه علوم پزشکی تهران در آمريكا واروپا، حداقل شما مي توانيد نزديك  100تا از اساتيد درجه يك را بشماريد كه تحصيلاتشان را در دانشگاه علوم پزشکی تهران گذراندند والان درآمريكا واروپا در بهترين دانشگاهها تدريس مي كنند. واقعاً بايد همه اينها را دعوت كنيم تا در حاشيه كنگره هاي مختلف، آنها را با نسل جديد دانش آموختگان آشنا كنيم، آنها تجربياتشان را براي جوانها بگويند و مبادلات علمی داشته باشيم و بتوانيم از امكاناتي كه در خارج دارند استفاده كنيم. كاري كه ما در مركزمان انجام داديم اين است كه تقريباً با 50 نفر از اين دانش آموختگان دانشگاه در دانشگاههاي اروپا و آمريكا ارتباط داريم و آنها هرساله به ايران مي آيند و در كنگره هاي ما شركت مي كنند. ما نیز دانشجويان و فلوهایمان را می فرستیم تا در بحث های آموزشی  آنان شرکت کرده و دوره ببينند. به هر حال يك پتانسيل و امكانات خيلي بزرگي است كه ما داريم، بعضي از كشورها از اين امكانات خيلي خوب استفاده مي كنند مثل ژاپن و، چين و همين استفاده بوده كه باعث شده آنها بتوانند از نظر علمي خيلي پيشرفت كنند. ما به صورت سيستماتيك اين كار را انجام نمي دهيم، ممكن است ما حالا در بخشمان يا حالا بعضي اساتيد ديگر در بخششان به صورت فردي اينكار را انجام دهند ولي اگر واقعاً اين يك برنامه و وظيفه شود براي همه اساتيد، مي تواند خيلي كمك كند. فکر می کنم دفتر ارتباط با دانش آموختگان در این خصوص بیشتر باید برنامه ریزی داشته باشد.
نظرتان درمورد جايگاه دفتر دانش آموختگان در دانشگاه چیست؟
به نظر من اين پيشرفت بزرگي بوده كه اين دفتر به وجودآمده و تلاش مي كند. ولي اين دفتر زماني يك حيات واقعي پيدا مي كند كه وابسته به دانشگاه نباشد يعني شما گروهي از دانش آموختگان دانشگاه را كه عشق و علاقه به اين كار دارند، نمونه اش خود دكتر بهادري است كه همتي دارد و علاقه اي به اين كار هم دارد، پيدا كنيم به جاي اينكه اينكار وظيفه شان باشد، عشق و علاقه شان باشد، آن گروه را در حدي كه احتياج به حمايت دارند حمايت كنيم، اكثر آنها كساني هستند كه احتياج به حمايت هم ندارند چون داراي توانايي هاي خيلي خوبي هستند و دانشگاه هم مي تواند محلي به آنها بدهد، دفتري بدهد، نيرويي بدهد تا بتوانند كار كنند و به دانشگاه خط مشي بدهند. مشكلي كه داريم اين است كه همیشه این تصور وجود داشته كه جايي مثل وزارت بهداشت كه خود من نیز مدتي به عنوان وزير آنجا بودم، اين توانايي را دارد كه به دانشگاه علوم پزشکی تهران خط بدهد، در حالی که اين دانشگاه تهران است كه مي تواند به آنجا خط بدهد. چرا که مجموعه اي از اساتيد و كارشناسان دارد که ظرفیت و توانایی آنها بیش از وزارتخانه است. در اين موضوع هم به نظر من بايد برويم از نخبه ترين دانش آموختگان دانشگاه كه دربهترين جاها هستند استفاده كنيم و به آنها بگوييم كه بيايند به دانشگاه نگاه كنند وبگويند چگونه مي توانيم دانشگاه را بهتر كنيم. آنها در بهترين دانشگاه هاي دنيا هستند. به هر حال با وجود تلاش هاي زيادي كه شده، رتبه دانشگاه علوم پزشکی تهران الان 470مين دانشگاه دنیاست. ما بايد در سطح دانشگاهها اول باشيم، حالا نه در ده دانشگاه اول دنيا، ولي حداقل در ردیف صد دانشگاه اول دنيا قرار بگیریم واين نشان مي دهد ما فاصله زيادي داريم و ما اين فاصله را بايد پركنيم. من فكر مي كنم ما جاي بهبودي و ارتقاء خيلي زيادي داريم، اين را بايد درك كنيم كه مي توانيم پيشرفت كنيم، بهترشويم. ببینید دانش آموختگانی از این دانشگاه هستند كه در ده دانشگاه اول دنيا هستند، به جرأت مي توانم بگويم شايد فوراً 50 تا از اينها را مي توانيد پيدا كنيد. اينها بايد بيايند و فكر كنند، كمك و راهنمايي كنند براي اينكه ما بتوانيم جلو برويم و پيشرفت كنيم.
در کنار فعالیت های علمی، آموزشی، فرهنگی و رفاهی دفتر، فكر مي كنيد جاي چه فعاليتي دراين دفتر هنوز خالي است؟
فعالیت هایی که تاکنون در این دفتر انجام شده همه اينها چيزهاي خوبي است و مقدمات كار است. مهمترين كار به نظر من اين است كه دفتر تيمي را انتخاب كند از برجسته ترين دانش آموختگان دانشگاه، چه آنهايي كه درايرانند و چه آنهايي كه خارج از کشورند. دانشگاه يك نقشه علمي تعيين كرده و حرفهاي خيلي بزرگي دارد. من نمي دانم چقدرش تحقق پيدا مي كند. با اين زيرساختي كه ما در كشور داريم حالا چه در وزارت بهداشت چه در حوزه دانشگاه، من واقعاً فكر مي كنم خيلي از چيزهايي كه در كاغذ آورديم تحقق پيدا نمي كند، يعني به صورت دقيق اجرا نمي شود. من فكر مي كنم بهترين كاري كه دفتر مي تواند انجام دهد اين است كه مجموعه اي از برجسته ترين دانش آموختگان دانشگاه را بهمراه گروهي ازاساتيد دانشگاه را به دور هم جمع کرده و هيئتي را درست كند واين هيئت شرايط موجود دانشگاه را بررسي كند و اینکه امكان تحقق اين نقشه اي را كه ما روي كاغذ آورديم را بررسي كند و به ما بگويد چگونه مي توانيم اين راه را بهتر طي كنيم، ما هيچ وقت اين كار را نكرديم. ما حتي وقتي در دانشگاه يا وزارتخانه ارزشيابي مي كنيم در اين ارزشيابي ها به جای کیفیت بیشتر به کمیت توجه می شود در صورتي كه باید از نظر كيفيت مورد بررسي قرار بگيرد. ما الان واقعاً احتياج داريم 5تا آدم برجسته در رشته گوارش وكبد بيايند و عملكرد مركز ما را از زماني كه شروع شده تا حالا بررسي كنند وببينند كجايش نقطه مثبت و كجايش نقطه منفي است و چگونه مي توانيم بهتر حركت كنيم. اينكاررا گروهي مي توانند انجام دهند كه از ما پيشرفته ترند. در دانشگاه واقعاً اين نوع عملكردها را نداريم. یک کار دیگر هم كه عملي است این است که آنها را دعوت كنيم بيايند يك هفته اينجا باشند. كار مارا ببينند و نقد كنند.اين كاري است كه به نظرم اثربخشي اش خيلي بيشتر از كاري است كه شما تا حالا كرديد. مثلاً 50 نفر بيايند اول برويم بخش هايي كه خوب هستند را بررسي كنيم، بخش غددرا بررسي كنيم، بخش گوارش را بررسي كنيم. بخش هاي ديگر دانشگاه را بررسي كنيم، داروسازي را بررسي كنيم و اينها بيايند فعالیت ها را يك  مروری كنند و بگويند اين نقاط قوت واين نقاط ضعف است. خيلي كارخوبي است براي اينكه معمولاً در علم اگر روي خط صحيحي باشيم خيلي سريعتر جلو مي رويم، اگر درجاتي انحراف داشته باشيم اين انحراف بيشترمي شود وبه هدف نمي رسيم.
درموردجشن فارغ التحصيلي يكپارچه اي كه برگزارشد، نظرتان را مي خواستيم جويا شويم.
این مراسم خيلي خوب بود. این كاري است كه درهمه جاي دنيا برگزار مي شود. جشن دانش آموختگي جشن خيلي با ارزشي است چون درحقيقت نتيجه فرآيند دانش آموختگي و مهارت هايي راكه افراد بدست مي آورند حداقل يكبار درسال به صحنه مي آید، به اجتماع معرفي مي شود. افراد همديگر را مي بينند و اين پتانسيل را به مجموعه دانشگاه مي دهند. به نظرم بايد اين برنامه را به همين شكل مرتب برگزار كنيم ومتنوع تر كنيم و به اصطلاح با نظم و انضباط خيلي بيشتري برگزار كنيم و حتي دانشكده ها می توانند در كنار مراسم اصلی برنامه هاي مختلفي را داشته باشند ولي اينكه ما خودمان يكبار به صورت جامع انجام دهيم خيلي خوب است.
حضوراساتيد درجشن راچگونه ارزيابي مي كنيد؟
اگر دقت كرده باشيد اساتيد خيلي استقبال نكردند، غير از مسئولين دانشكده ها كه آمده بودند، خيلي از كساني كه دعوت شده بودند نيامدند. شايد يك دليلش اين باشد كه سال اول بود، نكته دومش اين بود كه جمعیت خيلي شلوغ بود. فاصله زیادی تا آغاز برنامه اصلی بود. به نظرم بايد برنامه ريزي دقيق ترشود تا حضور اساتيد پررنگ تر باشد.
برنامه هاي بزرگ معمولاً ايراداتي هم دارد، به نظر شما چه ایرادی به این مراسم می توان گرفت؟
به نظرمن شما بايد ساعت شروع برنامه را براي اساتيدي كه مي خواهند شركت كنند ساعت دقيق تري اعلام كنيد. مثلاً من ساعت 8 كه آمدم هنوز هيچ خبري نبود .مي شود اين را بهتر تنظيم كرد وبه اصطلاح چيز ديگري كه بايد در برنامه بگذاريم بايد اجازه دهيم يكي دو نفر هم بيايند صحبت كنند در جهت اينكه چكار مي توانيم انجام دهید تا دانشگاه ارتقاءپيدا كند. نبايد جلسه اي باشد كه فقط همه خوبي ها و جنبه هاي مثبت را بگويند. در هر جلسه اي هميشه يك يا دو سخنران بيايند بگويند دانشگاه ما چه اشكالاتي دارد، چه كار كنيم كه اينها رفع شود، بايد در آن جلسه از دانش آموختگان آن دانشگاه بخواهيم كه چه وظيفه اي درقبال دانشگاه دارند. این دانشگاه بوده که آنها را فارغ التحصيل كرده است. این دانشگاه سالها بوده و صدها سال ديگر هم خواهد بود که باید روز به روز بهتر شود. من جاي اين را خيلي خالي ديدم كه نقش دانش آموختگان برای ارتقای دانشگاه چيست؟ دانش آموختگانی كه فارغ التحصيل مي شوند و هر كدام مقامات مهمي بدست مي آورند، چگونه بايد دانشگاه را حمايت كنند، اساساً احساس دینی که دانش آموختگان نسبت به دانشگاه باید داشته باشند ضعیف است. براي اينكه ما اين را به وجود نیاورده و رشد نداده ايم. بهترین جایی که می شود این موضوع را تأکید كرد همین جشن فارغ التحصیلی است. این کار را می توان به صورت يك يا دو تا سخنراني ارائه داد و یا حتي جزوه اي به افراد بدهند كه اين را به عنوان وظيفه خود بدانند.
تقدير ازاساتيد و به عنوان اولین برنامه تقدیر از دانشمندان یک درصد برتر جهان، چه نقشي درايجاد انگيزه براي دانشجوها مي تواند داشته باشد؟
ما يك تعدادي از اساتيد را داشتيم كه كارهای خيلي مهم و اصلي را انجام مي دهند. خيلي از اساتيدي كه جوان هم هستند، مثلاً استاديار يا دانشيار هستند. اينها بهترين استادان دانشگاه هستند. یك گروه ديگر را داريم كه محققين خوبي هستند، به نظرم خيلي خوب است كه شما اينها را پيدا كنيد، مي شود با يك نظرخواهي از مسئولين، اساتيد، دانش آموختگان و دانشجويان، هر سال 10 نفراز بهترين ها را انتخاب كرد و از آنان در این مراسم تقدير نمود. چون آنها الگوهایی هستند كه خيلي بيشتر احتياج به تقدير دارند تا حالا يك درصدها كه صدبار هم تقدير شدند. آنها گروهي هستند كه اگر ما تشويقشان كنيم اميدوار مي شوند و كارها را بهتر انجام مي دهند.
چه توصيه یا پيشنهادي براي كساني كه در دفتر ارتباط با دانش آموختگان كار مي كنند دارید؟
توصيه ام اين است كه آنها بايد بدانند كار خيلي مهمي انجام مي دهند. كار آنها اگرخوب به انجام برسد يك پشتوانه عظيمي براي دانشگاه مي شود. اين كار يعني اینکه همه دانش آموختگان دانشگاه را كه داراي يك پتانسيل قوي هستند بسيج كنيم براي ارتقای دانشگاه. چه توانايي مالي چه علمي چه سياسي، اين را به عنوان يك پشتوانه براي دانشگاه قراردهيم واين واقعاً قدم خيلي بلندي است براي اينكه در دانشگاه بتوانيم پيشرفت كنيم. بنابراين بايد اين كار را خيلي بااهميت تلقي كنند وبا عشق وعلاقه انجام دهند تا موفق شوند.
خيلي متشكر آقای دکتر و ببخشيد وقتتان را گرفتيم.    
من هم از شما و همه همکاران دفتر ارتباط با دانش آموختگان بخصوص آقای دکتر بهادری تشکر می کنم.
 

کلمات کلیدی