دکتر ابوالحسن ندیم دانشآموخته و استاد برجستهی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در جوار رحمت حضرت حق آرام گرفت
به گزارش روابط عمومی دفتر ارتباط با دانش آموختگان، دکتر ابوالحسن ندیم پزشک، اپیدمیولوژیست، انگلشناس و استاد صاحبنام دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، سه شنبه 4 دی 1403 در سن 96 سالگی دار فانی را وداع گفت.
استاد ابوالحسن ندیم در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در تهران متولد شد. پس از گذراندن دوران ابتدایی و دبیرستان، تحصیلات پزشکی خود را در سال ۱۳۲۶ آغاز نمود و پس از اخذ مدرک دکترای پزشکی از دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و انجام خدمت وظیفه عمومی عمده فعالیت خود را از سال ۱۳۳۴ با گذراندن دوره یکساله اپیدمیولوژی آغاز نمود.
وی تحصیلات خود را در سال ۱۳۴۰ ادامه داد و موفق به کسب دیپلم بیماریهای گرمسیری و بهداشت از دانشکده بهداشت و بیماریهای گرمسیری لندن شد و سال بعد با طی دوره انگلشناسی و حشرهشناسی عملی، دیپلم این دوره را نیز در سال ۱۳۴۱ از دانشگاه لندن کسب و سپس به کشور مراجعت نمود. وی در این هنگام ریاست درمانگاه گروه انگلشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران را نیز عهده دار بود و در همین سال موفق به کسب رتبه دانشیاری در رشته انگلشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد. دکتر ندیم در سال ۱۳۷۷ با درجه علمی استادی اپیدمیولوژی دانشگاه بهداشت، به افتخار بازنشستگی نائل آمد .
در سال ۱۳۸۸ کتاب او با عنوان انگل لیشمانیا و لیشمانیوز که توس دانشگاه تهران منتشر شده بود در مراسم هفته پژوهش بعنوان بهترین کتاب سال در زمینه بهداشت شناخته شد.
از فعالیت ها و سمت های اجرایی وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عضویت و سپس ریاست انجمن بهداشت ایران از سال ۱۳۵۵ تا دی 1403
عضویت فدراسیون بینالمللی انجمنهای بهداشت از سال ۱۳۶۸ تا دی 1403
عضویت فدراسیون بینالمللی بیماریهای گرمسیری و مالاریا (نماینده کشور ایران) از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۳
عضویت کمیسیون بینالمللی تائید ریشهکنی انکونکولوز در دنیا از سال ۱۳۷۳ تا دی 1403
ریاست انجمن اپیدمیولوژیست های ایران از بدو تاسیس تا دی 1403
سردبیر مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران از بدو شروع به کار تا دی1403
دکتر ندیم در سال ۱۳۶۹ همکاری خود را به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی آغاز نمود و تا دی ماه 1403 به عنوان ریاست گروه علوم بهداشتی و تغذیه مشغول فعالیت بود.
استاد ندیم در جلسهای یکی از خاطرات خود از دوران جنگ ایران و عراق را اینگونه بیان میکند:
جنگ ایران و عراق که شروع شد، ژنو بودم. در آنجا از من خواستند بمانم تا استخدامم کنند. آن موقع خانمم هم همراهم بود. گفتم: «پسرم تهران است.» گفتند: « پسرت را بردار و بیار.» جواب دادم: «در اولین فرصت باید به ایران برگردم. برای اینکه کشورمان مورد حمله یک کشور خارجی قرارگرفته و برای پیشگیری از بیماریهای واگیر در کسانی که به جبههها میروند، باید برگردم. من با خرج این ملت درس خواندهام، به این ملت مدیونم و باید دینم را ادا کنم.» به همین دلیل با وجود آن که آنجا تمام امکانات برایم فراهم بود و شغل ثابت هم میخواستند به من بدهند، در اولین فرصتی که دولت فراهم کرد، به استانبول آمدم و با هواپیمای ترکیه به مرز ایران رسیدم. 15 مهر و شب هنگام بود که در مرز ایران با اتوبوس چراغ خاموش حرکت کردیم و ساعت 7 صبح در تاریکی به تهران رسیدیم. اولین باری که به جبهه رفتم، هشتم آبان بود که با تیم جهاد دانشگاهی به اهواز رفتم تا وضع بهداشتی سربازان را در خط مقدم جبهه بررسی کنم و بلافاصله 15 روز بعد با تیم ارتش همراه شدم. سه سال تمام با تیم بهداشتی نیروی زمینی همکاری کامل داشتم و آنها را با ماشین و راننده دانشکده بهداشت به همراه خود میبردم. در طول این مدت، سالی دومرتبه تمام سنگرها را از بندر ماهشهر تا پیرانشهر بازدید کردیم و تا وقتی که خرمشهر آزاد شد، این برنامه برقرار بود.
پس از آزادی خرمشهر، آبادان در محاصره بود و زیر رگبار گلوله و خمپاره با هلی کوپتر خود را از ماهشهر به آبادان رساندیم. من با سپاه هم همکاری بهداشتی داشتم و دکتر محرابی که رییس دانشکده علوم سپاه بود، از شاگردانم بود. این کاری بود که باهمکارانمان در زمان جنگ انجام دادیم و منتی هم نمیگذاریم. مملکت و سرزمینمان بود. خارجی آمده بود و باید بیرونش میکردیم.
روحش شاد و یادش گرامی.
دفتر ارتباط با دانش آموختگان دانشگاه علوم پزشکی تهران فقدان این استاد صاحبنام را به جامعه دانشگاهی کشور و همچنین به خانوادهی محترم ایشان تسلیت میگوید.
دلنوشته ای در مصیبت فقدان استاد ندیم:
https://alumni.tums.ac.ir/ZgDzo
نظر دهید