دکتر ابوالحسن ندیم علاقمندی را اولین شرط ورود به عرصه علوم بهداشتی خواند

دكتر ابوالحسن نديم علاقمندي را اولين شرط ورود به عرصه علوم بهداشتي خواند

دكتر نديم علاقمندي استاد و دانشجو و پذيرش دانشجو بر اساس تمايل به ورود و حضور در محيط جامعه را از شرايط ورود به عرصه علوم بهداشتي دانست.

سال 1307 در تهران فرزندي ديده به جهان گشود كه از همان اوان كودكي با استعدادي درخشان و پشتكاري قابل تحسين تا ديپلم متوسطه رتبه اول و ممتازي كلاس را از آن خود كرد. در آن زمان كسي نمي دانست كه امروز ما شاهد خدمات شايان توجه كشوري وي خواهيم بود كه همان ثمره هوش و ذكاوت، تلاش و عشق خدمتگذاري به كشور عزيزمان است.
دكتر ابوالحسن نديم دوران ابتدايي را در دبستان ثنايي و متوسطه را در دبيرستان پايتخت گذراند و در همان سال (1326)، در كنكور پزشكي دانشگاه تهران پذيرفته شد و سرانجام در سال 1332 دوره پزشكي عمومي را به اتمام رساند و عازم خدمت سربازي شد و در سال 1334 بعد از اتمام دوره نظام وظيفه به دانشگاه تهران آمد و با توصيه مرحوم دكتر فقيه، پايه گذار اپيدميولوژي ايران، در رشته اپيدميولوژي با جديت و علاقه شروع به تحصيل نمود و همزمان در دوره هاي علوم آزمايشگاهي نيز شركت داشت. همچنين سال 1335 در دستياري انگل شناسي پذيرفته و در سال 1338 موفق به اخذ تخصص انگل شناسي شد. وي در سال 1338 رييس گروه انگل شناسي بود و در سال 1340 جهت طي دوره يكساله بررسي بيماري هاي انگل شناسي و حشره شناسي با كمك دكتر مفيدي، به لندن رفت و در آنجا ديپلم بيماري هاي گرمسيري و بهداشت (DTM & H) و ديپلم انگل شناسي و حشره شناسي پزشكي (DAP & E ) را كسب نمود. بعد از احراز درجه استادي در سال 1348، به آمريكا رفت و در آنجا بعد از اخذ تخصص اپيدميولوژي در سال 1351، به ايران بازگشت. از اهم كارهاي اجرايي استاد نديم مي توان به افتتاح ايستگاه تحقيقات پزشكي در اصفهان، معاونت بهداشت دانشگاه تهران، راه اندازي طرح ايمن سازي تا سال 1364، مسوول تحقيقات منطقه اي سازمان بهداشت جهاني سال 1364، راه اندازي 25 دوره اولين كارگاه هاي روش تحقيق و عضو فرهنگستان علوم پزشكي از بدو تأسيس، اشاره نمود. انتشار بيش از 120 مقاله داخلي و خارجي، تدوين بهترين كتاب سال با عنوان ليشمانيا و ليشمانيوزها، همكاري در تدوين برخي از فصول كتاب هاي متعددي ازجمله كتاب بيماري هاي شايع در ايران، نمونه هايي از كارهاي علمي وي است. همچنين جوايز و لوح هاي تقدير متعددي به ايشان اهداء گرديده است. 
گفتگوي ما را با اين استاد پيشكسوت دانشكده بهداشت بخوانيد كه به مناسبت مراسم چهل و پنجمين سال تأسيس دانشكده بهداشت صورت گرفته است: 
لطفاً بفرماييد چطور شد دانشكده بهداشت را به عنوان محل خدمت تان انتخاب نموديد؟
بعد از اتمام دوران تحصيلات پزشكي عمومي و خدمت سربازي دنبال كار مي گشتم كه يكسري هم به دانشكده زدم. دكتر اشراقي كه خودش در مالاريا كار مي كرد به من گفت، كلاسي به نام كلاس اپيدميولوژي وجود دارد كه اگر مايلي مي تواني در آن شركت كني و دكتر فقيه بيشتر برايت توضيح مي دهد. نزد مرحوم دكتر فقيه رفتم كه استاد مسلم من و پايه گذار اپيدميولوژي در ايران و مرد سازنده عجيبي بود. ايشان به من گفت: طرح مشتركي به نام بيماري هاي منتقله بوسيله بندپايان، انستيتو مالاريولوژي با سازمان بهداشت جهاني دارد. براي اجراي اين طرح قرار است كه دوره هاي اپيدميولوژي برگزار كنيم و در دوره دوم كه در حال برگزاري است، دانشجو مي پذيريم. ماهي سيصد تومان حقوق پرداخت مي كنيم. منتهي در 6 ماه اول چيزي پرداخت نمي شود ولي در 6 ماه دوم، ماهي ششصد تومان مي دهيم. البته در آن زمان اينها مبالغ زيادي بودند. همينقدر بگويم كه قيمت يك سكه بهار آزادي فعلي، 70-65 تومان بود. بلاخره از سال 1334 به عنوان دانشجوي اپيدميولوژي شروع به كار نمودم. همزمان در دوره اي، شروع به يادگيري كارهاي علوم آزمايشگاهي كردم. دكتر مفيدي به من گفت كه زبان فرانسه كه خوانده اي به درد كار الآن شما نمي خورد و بايد انگليسي ياد بگيري و از همان موقع شروع به خواندن انگليسي كردم. از 5 ارديبهشت سال 1335 ضمن اينكه دانشجوي اپيدميولوژي بودم، دستيار انگل شناسي شدم. يك روز دكتر فقيه به من گفت: در يوسف آباد اپيدمي سالك آمده و بايد سرپرست طرح كنترل ما در آنجا باشي. دوره آخر كار عملي ام، كنترل اپيدمي ليشمانيوز در يوسف آباد شد. در سال 1338 متخصص انگل شناسي شدم و در همان زمان رييس درملنگاه بودم. در عين حالي كه در كلاس هاي دستياري شركت داشتم، از طرف انستيتو رييس ايستگاه سبزوار شد و در سال 1342 دانشيار انگل شناسي پزشكي شدم. لازم به ذكر است كه انستيتو تحقيقات بهداشتي در سال 1343 و دانشكده بهداشت در سال 1345 تأسيس شد. با پيشنهاد دكتر مفيدي دانشيار اپيدميولوژي شدم. در سال 1339 پروفسور تئودور و دكتر مثقالي از WHO به تهران آمدند و با هم به تمام نقاط ايران براي شناسايي نوع پشه خاكي رفتيم و چهل روز با بزرگترين فلبوتوم شناس دنيا كار كردم و كارهاي فيلد آنرا ياد گرفتم. بعد از آن دكتر مفيدي مقدمات سفرم را به انگلستان فراهم نمود. در آنجا ديپلم بيماري هاي گرمسيري و بهداشت (DTM & H) و ديپلم انگل شناسي و حشره شناسي پزشكي (DAP & E ) را گرفتم. بعد از احراز درجه استادي در سال 1348، به آمريكا رفتم و در آنجا بعد از اخذ تخصص اپيدميولوژي در سال 1351، به ايران برگشتم. از سال 1353 كه رييس دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي بودم، محبوبيتي را دربين كاركنان كسب نمودم، چون همه كارها را با كمك آنها انجام مي دادم و با همه دوست بودم. تا زمان انقلاب به انقلابيون كمك مي كردم و تنها رييس دانشكده اي بودم كه قبل و بعد از انقلاب، رييس ماندم.
به نظر شما دانش آموختگان جوان چطور مي توانند از تجارب شما و ديگر اساتيد پيشكسوت در جهت خلاقيت و نوآوري بهره جويند؟ 
در زمان خدمت ما، تسهيلات مورد نياز در اختيار بود. اكثراً با علاقه كار مي كردند. البته الآن هم عده اي واقعاً عاشقانه و دلسوزانه كار مي كنند و كار را براي كار انجام مي دهند. اول اينكه هر استاد بايد اين را وظيفه خود بداند كه عده اي را تربيت كند تا كاري را كه خودش شروع كرده، به نحو وسيع تري انجام دهند. دوم اينكه براي خودشان جانشين تعيين كنند كه اگر روزي نبودند، آنها كارها را انجام دهند. من اين كار را هم در اپيدميولوژي و هم در ليشمانيوز انجام دادم. در ليشمانيوز ابتدا با يك تيم چهار نفره شروع كرديم و الآن در سطح كشور، بخش عمده كارشناسان ليشمانيوز كه در حال كاركردن هستند، بطور مستقيم و غيرمستقيم، شاگرد من بوده اند. در آن زمان يك نفر دانشيار اپيدميولوژي در دانشكده داشتيم كه از كشور رفت. من كه آمدم دوره PhD اپيدميولوژي را راه اندازي كردم  و خيلي از افرادي كه الآن پست هاي مهم دانشگاه را دارند، دانشجوي ما بودند. سعي كردم آنچه كه ياد گرفته ام، در اختيار ديگران بگذارم. تجربه اي كه داشتم به دانشجويانم منتقل كرده ام.
براي كساني كه تازه مي خواهند وارد وادي علوم بهداشتي شوند چه صحبتي داريد؟  
علوم بهداشتي رشته هاي مختلفي دارد. وارد شدن به اين رشته شرايطي دارد: 1-اولين شرط آن علاقه مندي است، بنابراين بايد دانشجو درست انتخاب شود. پول هم به آن معناي پولدار شدن از آن در نمي آيد2-استاد هم بايد علاقمند باشد. دلسوزي و عشق اساتيد به كار سبب ارتقاء مي شود. اگر عشق به كار وجود داشته باشد، افراديكه با شما كار مي كنند، به سر شوق مي آيند. 3-به تعدادي دانشجو پذيرفته شود كه قدرت جذب در كشور وجود دارد. يك برنامه ريزي اساسي بايد در داخل وزارتخانه صورت گيرد. جوي ايجاد شود كه احساس كنيد راهي كه داريد مي رويد، درست است. 4- بخواهند وارد فيلد شوند، تنها پشت ميز كار خود ننشينند ويا تنها به كارهاي ميكروسكوپي و مولكولي اكتفا نشود. بهداشت مربوط به مردم است و مردم در سطح كشور پراكنده اند، بنابراين يك متخصص بهداشت بايد به داخل جمعيت برود.
به نظر شما چگونه مي توان با پيشكسوتان دانشگاه هاي ايران و جهان ارتباط برقرار نمود و از تبادل تجارب آنها جهت پيشبرد اهداف دانشكده و آموزش بهتر دانشجويان بهره جست؟
با شرايط تكنولوژي كنوني دنيا، اين امر مسأله خيلي دشواري نيست. عده اي اصرار دارند كه در تهران بمانند و بعد عنوان مي كنند كه تماس علمي مان با دنيا در اينجا بهتر است. اين ايده درست نيست. هر كسي را از طريق اينترنت مي توانيد پيدا كنيد. راه ديگر شركت در كنگره هاي بين المللي است. جلساتي در كنگره ها با اساتيدي كه در گنگره هاي بين المللي شركت دارند از خود گنگره مهم تر است. قبلاً مشخص شود چه سوالاتي پرسيده  شود و چه راهنمايي هايي گرفته شود. از طريق ايميل مي توان با اساتيد ارتباط برقرار نمود. آنها ايميل ها را بي جواب نمي گذارند.
يك نفر از بهترين اساتيد دوران تحصيل خود را نام ببريد كه الگوي مناسبي براي شما بودند؟ 
در رشته انگل شناسي، مرحوم دكتر ناصر انصاري كه بنيانگذار كرسي انگل شناسي و انستيتو مالاريولوژي، پيشكسوت همه ما بود. لطف فراواني نسبت به من داشت، بطوريكه تا آخرين روزهاي حياتش راهنمايم بود. البته اساتيد ديگري هم به نوعي الگو بودند. در رشته اپيدميولوژي، مرحوم پروفسور جان كسل (Cassel) از University of North Carolina نمونه انسانيت و يك  پزشك عمومي كه در آفريقاي جنوبي براي توده هاي محروم كار كرده بود. در آمريكا زمان دانشجويي MPh، مدير گروه اپيدميولوژي مي خواست بازنشسته شود و دنبال كسي به عنوان جايگزين مي گشتند. مرحوم پروفسور گرين برگ وي را پيشنهاد داد و گفت كه ايشان از نظر ديد اپيدميولوژيكي نابغه است. پروفسور جان كسل اين پيشنهاد را پذيرفت و تا زمان فوتش مدير گروه باقي ماند و يكي از بزرگترين اپيدميولوژيست هايي بود كه دنيا به خودش ديده است. به ايران آمد و ايشان را به شيراز و اصفهان بردم و چند جا سخنراني هم نمود. امسال در آمريكا در كنگره اي به نام Social Epidemiology يكي از جلساتش به ياد اين استاد برجسته برگزار گرديد.
نظر شما در رابطه با تأسيس دفتر ارتباط با دانش آموختگان و بهبود عملكرد آن چيست؟
سعي مي كنم ارتباطم با دانشگاه قطع نشود و با اشخاصي كه با ديد و طرز تفكرم از لحاظ رشته علمي نزديكند، خيلي راحت مي توانم ارتباط برقرار نمايم. يكسري افراد صرف نظر از رشته تخصصي شان، تمايلات سياسي دارند كه من نمي پسندم. معتقدم اگر كسي وارد رشته هاي علمي شد، بايد سعي كند رشته علمي را از سياست دور نگه دارد. خودم سعي كرده ام به عنوان يك نقطه مركزي، تمام اپيدميولوژيست هاي اين كشور را اعم از تحصيلكرده ايران و خارج دور هم جمع كنم. جمع كردن فارغ التحصيلان در كنارهم با اهداف درست علمي خوب است.
 لطفاً در مورد مقالات علمي، كتب انتشار يافته و ابداعات انجام شده توسط جنابعالي توضيح فرماييد.
مقالات زيادي نوشته ام. مقاله را به خاطر ارتقاء ننوشته ام، بلكه بخاطر كاري كه انجام مي دادم، نوشته ام. بيش از 120 مقاله كه اسم من در آن درج شده و در اين سال هاي آخر در هر كاري دخالت كردم، خواستم كه نويسنده اول هيچ مقاله اي نباشم و در خيلي از مقالات اسمم آخر است. هيچ سالي نيست كه سرچ كنيد اسمم در مقاله اي نباشد، حتي در 2010 دو تا مقاله دارم. در مورد كتاب، خيلي به آن اعتقاد ندارم، چون كتاب علمي زود كهنه مي شود. بنابر گفته مرحوم دكتر انصاري، مطالب كتابي كه امسال مي خريد، حداقل 5 سال كهنه است. مقاله هم در آن سالي كه مي خوانيد، 2 سال كهنه است. وي به من مي گفت:سعي كن Editorial Board مجلات مختلف شوي و با مطالبي كه هنوز چاپ نشده، آشنا شوي. كتاب انگل ليشمانيا و ليشمانيوز را به رشته تحرير درآوردم. چاپ اول و دوم با همكاري مرحوم دكتر اردهالي و مرحوم دكتر رضايي انجام شد و قرار بود هر ده سال يكبار تكرار كنيم. در سال قبل در چاپ سوم آن، متاسفانه آن دو نفر فوت كردند و اين كار را با كمك دكتر جواديان، دكتر محب علي و دكتر مومني انجام شد و بهترين كتاب سال شناخته شد. از ما قدرداني به عمل آمد. در تدوين برخي از فصول كتاب هاي متعددي ازجمله كتاب بيماري هاي شايع در ايران كه با همت دكتر عزيزي به چاپ رسيد، همكاري داشته ام. بعضي از كتاب ها را ترجمه كرده ام. بيشتر روي مقالات تكيه كرده ام. عمده مقالات در باره تمام جنبه هاي ليشمانيوز اعم از بيماري انساني و انواع فلبوتوم هاست. فلبوتوموس مثقالي را به اتفاق دكتر رشتي براي اولين بار پيدا كرديم. ماده فلبوكازروني را خودم پيدا كردم. كار اصلي كه در زمان جنگ انجام دادم، مسأله ليشمانيزاسيون نيروهاي مسلح بود كه حدود 2 ميليون نفر را با همكاري ديگران ليشمانيزاسيون كرديم كه مسوول اين كار بودم. 
با توجه به اينكه اين مراسم براي اولين بار در دانشكده بهداشت برگزار مي شود، خواهشمند است نظر خود را در مورد اين مراسم و استمرار آن بفرماييد.  
بسيار بسيار كار خوب و فكر قشنگي است. در كشور گاهي اوقات فردي كاري انجام مي دهد و زحمت زيادي مي كشد، ولي آخرسر انگار نه انگار كه كاري انجام داده است. هم بايد سيستمي داشته باشيم براي كساني كه زحمت مي كشند، يك جوري بگوييم كه دست شما درد نكند و اين جشن ها، همان است كه بگوييم دست شما درد نكند.

کلمات کلیدی