دکتر پور منصور: به انستیتو پاستور بسیار وابستگی دارم و آن را جزئی از سلول های بدنم می دانم
دکتر مهدخت پورمنصور پزشک متخصص میکروب شناسی و علوم آزمایشگاهی از فعالیت های در این انستیتو و همچنین روند تولید واکس ب ث ز در ایران سخن گفت.
دکتر مهدخت پورمنصور پزشک متخصص میکروب شناسی و علوم آزمایشگاهی و از دانش آموختگان پیشکسوت دانشگاه از فعالیت های در این انستیتو و همچنین روند تولید واکس ب ث ز در ایران برایمان سخن می گوید که در ادامه می خوانید.
شروع فعالیت در انستیتو پاستور از سال 1338، رئیس بخش ب ث ژ، رئیس بخش میکروب شناسی، مشاور عالی انستیتو پاستور ایران،رئیس شورای علمی(شورای پژوهشی)،کارشناس سازمان بهداشت جهانی در حوزه میکروب شناسی و مدیر حوزه پزوهشی انستیتو پاستور ایران.
فعالیت های ماندگار ایشان، تولید واکسن بثز لیوفلیزه و وبا. بازنشستگی در سال 1373.
خانم دکتر پور منصور، کمی در مورد پیشینه زندگی و کاریتان برایمان صحبت کنید؟
در تهران متولد شدم و تحصیلاتم را در دانشگاه تهران ادامه دادم. بعد از پزشکی دستیار زایشگاه حمایت مادران (که در آن زمان بسیار مورد توجه بود) شدم و رشته زنان را ادامه دادم. ولی پس از مدتی احساس رضایت نمی کردم چون هر زمان که از کنار انستیتو پاستور رد می شدم با خود می گفتم، خوش بحال دانشمندانی که در این مکان فعالیت می کنند و به آنها غبطه می خوردم. پس از مدتی در سال 1338 به دلایلی به انستیتو راه یافتم. چون وارد رشته میکروب شناسی شده بودم با بورسیه انستیتو به انستیتو پاستور پاریس رفتم و دوره تخصصی میکروب شناسی را گذراندم.
پس از بازگشت به ایران چون تمامی واحدها را گذرانده بودم دکتر نظری که استاد بنده بود گفت 2 واحد را بگذرانم و مدرک دکترای علوم آزمایشگاهی را دریافت کنم.
پس از آن، کارمند رسمی انستیتو شدم و در بخش میکروب شناسی به عنوان رئیس درجه 3 آزمایشگاه فعالیت خود را آغاز کردم. در سال 1349 دکتر فتحی که سرپرست بخش ب ث ز بود مرحوم شد و از سال 1350 فعالیتم را به عنوان رئیس و تحت نظر مرحوم دکتر قدسی در این بخش ادامه دادم .
مرحوم دکتر قدسی بخش ب ث ز را در سال 1325 تاسیس کرده و فعالیتهای بسیاری را انجام داده بود ولی تا زمانی که من به این بخش رفتم واکسن ب ث ژ به صورت مایع تولید می شد. البته این واکسن، واکسن خوبی بود و باعث شده بود مننژیت سلی در ایران بسیار کاهش یابد. ولی دنیای جدید واکسن دیگری می خواست و ساخت واکسن ب ث ز خشک آغاز شده بود.
مرحوم دکتر قدسی مرا تشویق کرد به دانمارک و فرانسه یا سازمان جهانی بهداشت بروم و از اقدامات انجام شده در این زمینه مطلع شوم.
من پس از بازدید از مراکز ساخت این واکسن در خارج از کشور به ایران برگشتم و اعلام کردم ما می توانیم این واکسن را در کشور تولید کنیم. با حمایت های دکتر قدسی و دکتر فرمان فرمایان که آن زمان رئیس انستیتو پاستور بود تجهیزات مورد نیاز خریداری و تولید واکسن خشک ب ث ژ آغاز شد.
همزمان با تولید نخستین نمونه از واکسن، کارشناسان ژاپنی که برای سرویس دستگاه های خریداری شده به ایران آمده بودند و پس از ایران باید به انستیتو کوپنهاک دانمارک که مرکز رفرانس ب ث ز بود می رفتند نمونه واکسن تولید شده در ایران را به دانمارک بردند.
چند هفته بعد با دستور دکتر فرمان فرمایان برای پیگیری نتیجه تایید واکسن به دانمارک رفتم و وقتی به انستیتو کپنهاک دانمارک رسیدم با تشویق و تبریک تمامی کارکنان انستیتو روبرو شدم .
پس از ملاقات با رئیس انستیتو، ایشان علت تشویق و تبریک مرا عالی بودن واکسن تولید شده عنوان کرد که در اولین ساخت خود یک نمونه بسیار رضایت بخش بوده است و من از این رضایت به خود می بالیدم.
وقتی به ایران بازگشتم تمامی پرسنل خود را برای گذراندن دوره های تخصصی به انستیتو پاستور پاریس یا انستیتو کپنهاک فرستادم برای اینکه نظم و انظباط در کار کردن در این رشته و بخش را بیاموزند. به این دلیل که وقتی من در انجام امور محوله سختگیری می کردم دلگیر می شدند که با گذراندن این دوره ها متوجه حساسیت کار کردن در این بخش شدند.
از دیگر فعالیتهای خود در این مرکز بگویید؟
به یاد دارم با شیوع وبا در ایران انستیتو پاستور ایران به دلیل ساخت واکسن وبا تعطیل شده بود.
بخش میکروب شناسی واکسن را تولید می کرد و در بخش اپیدمیولوژی با نظارت دکتر کریمی کنترل می شد. روزی دکتر بالتازار را در راهرو انستیتو دیدم، به من گفت آفرین کارت عالی بود و این برای من افتخاری بزرگ بود که رئیسی همچون دکتر بالتازار این جمله را به من بگوید. همزمان، سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد کرد با توجه به وضعیت مالی انستیتو و موفقیت ساخت واکسن وبا، مکان وسیعتری را به نام مرکز رفرانس ب ث ز در آسیا محیا کنیم. به این دلیل مرکزی را در کرج بنا کردیم این در حالی بود که مهندسین ساخت این مرکز برای ساخت ساختمان با کیفیت بهتر به انستیتو کپنهاک دانمارک رفتند تا نیازهای مرکز به خوبی برآرده شود.
تا چند سال پس از انقلاب انستیتو کپنهاک هر گاه نمونه هایی از نواحی منخلف دنیا برای تست و ارزشیابی واکسن به آنجا ارسال می شد بخشی از آن را برای ما می فرستاد تا انجام دهیم و برایشان بفرستیم که در این زمینه هم بسیار موفق بودیم.
تا سال 1363 رئیس مرکز ب ث ز بودم و پس از آن رئیس بخش میکروب شناسی و همزمان مشاور عالی و رئیس شورای علمی انستیتو پاستور شدم. در بخش میکروب شناسی هم با کمک همکارانم کارهای فراوانی منجمله، پزوهشی راجع به مایکو پلاسما در زانو، لیستریوز و ساخت آنتی سرم ان در مقیاس کم،(که متاسفانه فرصتی نشد که در مقیاس گسترده این آنتی سرم را تولید کنیم) را انجام دادم. در سال 1373 بازنشسته شدم ولی مجدد دعوت به کار شدم و در حوزه پژوهشی با همکاری دکتر آسمار فعالیتم را آغاز کردم.
چه احساسی به انستیتو پاستور ایران دارید؟
به انستیتو بسیار وابستگی دارم و آن را جزئی از سلول های بدنم می دانم.
خانم دکتر، برای جوانان امروز که آینده ی این کشور را در دست دارند چه توصیه ای دارید؟
به آنها می گویم ما بسیار تلاش کردیم تا آینده شما را بسازیم، شما هم این کار را برای آیندگان انجام دهید. از جوانی و انرژی تان بهره ببرید. حیف است که عمر خود را به بطالت بگذرانید. کاری کنید که در پایان از عملکردتان راضی باشید
و سخن پایانی شما؟
گذشت عمر و تو گویی خیال و خوابی بود، گذشته حسرت و آینده چون سرابی بود
نظر دهید