برگزاری شصتمین سالگرد تاسیس بیمارستان روزبه/ دکتر طریقتی: بیمارستان روزبه مرا یاد چهره مرحوم دکتر میرسپاسی می اندازد
دكتر طريقتي استاد پيشكسوت گروه روانپزشكي دانشگاه، بر دوستي، صميميت و احساس تعلق هميشگي داشتن استادان به مجموعه دانشگاه تاكيد كرد.
به بهانه برگزاري شصتمين سالگرد فعاليت آموزشي، پژوهشي و درماني بيمارستان روزبه درزمينه بيماريهاي رواني، گفتگويي با دكتر طريقتي استاد پيشكسوت گروه روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران انجام شد.
در اين گفتگو دكتر طريقتي گفت: من در بهمن ماه سال 1314 در تهران به دنيا آمدم. خانواده ما 6 فرزند داشت شامل 4 پسر و 2 دختر كه من فرزند پنجم بودم. تحصيلات ابتدايي را در تهران به انجام رساندم. مادرم بيماري ديابت داشت، و من از سن 14 سالگي آزمايش قند و تزريق انسولين روزانه او را به عهده گرفتم. از همان زمان در محله خودمان به تزريق آمپول پرداختم و پزشكيار محله شدم. اين وقايع هم زمان با اين بود كه مرحوم دكتر ميرسپاسي كه دايي من بود از خارج آمده بودند و بيمارستان روانپزشكي ويژه ميمنت را تاسيس كردند و من در سن 13، 14 سالگي بيماران رواني را مي ديدم و اين وقايع باعث شد كه من به حرفه پزشكي و روانپزشكي علاقه مند شوم.
وي در ادامه گفت: ديپلم متوسطه را از دبيرستان هدف گرفتم و دوره پزشكي عمومي را در دانشگاه شيراز گذراندم. در ضمن تحصيل رشته پزشكي از سال 1335 در بيمارستان رواني دكتر سلامي شيراز به عنوان كشيك شب كار مي كردم. در آنجا به علت آشنايي با پرفسور والنتاين استاد روانپزشكي دانشگاه شيراز به رشته روانپزشكي علاقه بيشتري پيدا كردم، البته وجود راهنمايي پدر بزرگوارم كه مديركل وزارت راه بود و دائي عزيزم استاد فقيد دكتر عبدالحسين ميرسپاسي كه الگوي مجسم شخصيت انساني، علمي و حرفه اي مورد ستايش من بودند در اين گرايش نقش عمده اي داشت. در تمام طول تحصيل پزشكي عمومي خود در مركز بهداشت رواني شيراز به عنوان كارمند و مترجم زبان انگليسي مشغول كار بودم. در همان زمان و همراه با تحصيل در دانشگاه به عنوان مدير داخلي مجله روان نما نشريه مركز بهداشت رواني شيراز كار مي كردم. من هميشه دلم براي اين بيماران مي سوخت و مي ديدم كه اين بيماران با اينكه عضوي از جامعه هستند به آن ها توجه نمي شود. امروز خوشحالم كه خداوند به من آنقدر عمر داد كه 6 انقلاب روانپزشكي را شاهد باشم و حالا كه اينجا هستم ديگر بيمار رواني و مجنون و زنجيري وجود ندارد و اگر به زمان گذشته برگردم بدون شك دوباره همين راه را مي رفتم چون آنقدر موفقيت داشتم كه راضيم.
دكتر طريقتي در ادامه سخنان خود اظهار داشت: در سال 1341، به عنوان انترن به تهران آمدم و صبحها در بخش روانپزشكي بيمارستان روزبه و بعد از ظهرها در بيمارستان رواني رازي به تحصيل و كار پرداختم. در سال 1342 دوره دكتراي عمومي را به پايان رساندم و به اخذ درجه دكترا نائل آمدم و از همان سال به عنوان دستيار سال اول روانپزشكي در بيمارستان روز به، مشغول كار شدم. در سال 1343 جهت گذراندن دوره تخصصي به انستيتو روانپزشكي دانشگاه لندن در بيمارستان موزدلي و بتلم رويال وارد شدم. روانپزشكي در لندن در مقايسه با ايران بسيار پيشرفته تر بود ولي از نظر درماني متدها و داروها فرق زيادي نداشت، بلكه توجه به بيماران رواني از نظر نگهداري و مسائل آن ها بسيار بيشتربود. خاطراتي كه من دارم آشنايي با روانپزشك ها و روانشناسان بزرگ دنيا است به عنوان مثال آيزنت، ابلي لوئيس، فريكس پست و راسل كه افراد بزرگ و مطرحي در روانپزشكي دنيا هستند و جالب آن است كه در تمام مدت تحصيلم اين استادان از قصد بازگشت من به ايران با اطلاع بودند و هميشه به من كمك مي كردند تا معلم خوبي بشوم. من در دوران دانشجويي در دانشگاه لندن ازدواج كردم كه اكنون صاحب دو پسر هستم كه يكي دندانپزشك است و ديگري دكتراي حقوق دارد و وكيل دادگستري است.
وي افزود، پس از اتمام دوره تخصصي به نام پزشك مقيم در دانشگاه اسپيرينگ فيلد لندن به كار و كسب و تجربه علمي پرداختم. موقعي كه در سال 1348 به قصد بازگشت به ايران براي خداحافظي پيش استادم، پرفسور راسل رفتم وي من را تشويق كرد كه 6 ماه ديگر نيز دوره نورولوژي را بگذرانم و علت اين امر را آشنا نبودن مردم ايران در تشخيص روانپزشك و نورولوژيست (متخصص مغز و اعصاب) ذكر كرد و باعث شد كه من نورولوژي را همراه با روانپزشكي ياد بگيرم. در ايران، بعد از گذراندن امتحان استادياري، دوره هاي استادياري و دانشياري را گذرانده و در سال 1363 به مقام استادي تمام وقت بخش روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران منصوب شدم و تا به امروز مشغول كار هستم. در ايران يگانه استادي كه روي من خيلي تاثير داشت مرحوم دكتر عبدالحسين ميرسپاسي بودند كه نسل اول روانپزشكي مدرن با اسم ايشان و دكتر رضايي شروع مي شود. نسل دوم دوم روانپزشكي نير آقاي دكتر داويديان، دكتر محرري، دكتر سلامي و دكتر رياحي است. نسل سوم روانپزشكي مدرن از من شروع مي شود و همدوره هاي من كه همگي استاد شديم.
دكتر طريقتي درخصوص فعاليت هاي آموزشي خود گفت: فعاليت هاي آموزشي بنده از ابتداي خدمت تاكنون عبارتست از: استادي تمام وقت روانپزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه تهران در بخش تخصصي روانپزشكي مستقر در بيمارستان روزبه، استاد راهنماي رزيدنت ها براي كارهاي تحقيقاتي و نوشتن رساله دكترا و تخصصي، آموزش اسيستانها و انترن ها براي بيماران سرپايي و بستري، همچنين آموزش دانشجويان پزشكي. علاوه بر فعاليت آموزشي خود در بخش روانپزشكي دانشگاه به سه رشته كه وابسته به روانپزشكي تخصصي است شديداً علاقه مند بودم. اين سه رشته روانپزشكي كيفري ـ قانوني، روانپزشكي اطفال و بيماري هاي روانتني هستند.
روانپزشكي كيفري:
استاد پيشكسوت گروه روانپزشكي دانشگاه اظهار داشت: از سال 1352 به عنوان استاد مدعو در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تدريس روانشناسي و روانپزشكي كيفري در دوره هاي ليسانس و فوق ليسانس و دكترا اشتغال داشتم. به سبب اين اشتغال به سرپرستي موسسه تحقيقات جرم شناسي دانشكده حقوق دانشگاه تهران منصوب شدم. نتيجه فعاليتهاي من در اين زمينه چاپ تعداد زيادي رساله تخصصي و بالاخره چاپ كتاب روانشناسي و روانپزشكي كيفري در سال 1355 شد. براي كسب تجربه و آمادگي بيشتر و آموزش در اين قسمت همزمان با فعاليت دانشكده حقوق دانشگاه تهران به عنوان كارشناس روانپزشكي در پزشكي قانوني و كانون اصلاح و تربيت و انجمن حمايت زندانيان كار مي كردم. حاصل همه اين تجربيات را بعداً در تدريس در دانشكده حقوق و دانشكده افسري دانشگاه پليس به كار گرفتم.
روانپزشكي اطفال:
وي يادآور شد: به سبب تجربيات و دوره 6 ماهه كه در لندن در بخش روانپزشكي اطفال داشتم با سمت روانپزشك اطفال در مركز طبي كودكان از سال 1350 مشغول به كار شدم. بعدها بخش روانپزشكي اطفال را در بيمارستان روزبه ايجاد كردم. براي كسب تجربه بيشتر در سازمان تربيتي شهرداري تهران به عنوان روانپزشك خدمت افتخاري مي كردم، قسمتي كه تحت پوشش من بود اختصاص به بچه هاي بي سرپرست سازمان تربيتي داشت كه از سن شيرخوارگي تا دوران بلوغ در آن جا نگهداري مي شدند. در اين زمان رشته روانپزشكي اطفال را در دانشگاه تهران تدريس مي كردم.
من كمتر سعي كردم كه در كار اداري باشم ولي در مقطعي از من خواستند رئيس مركز بهداشت دانشگاه تهران باشم در آن زمان براي تأسيس يك بيمارستان پنجاه تختخوابي تلاش كردم و تلاشم به ثمر رسيد و اين بيمارستان بوجود آمد و در حال حاضر به نام بيمارستان امير كبير مشغول فعاليت است.
بيماري هاي روان تني:
دكتر طريقتي خاطر نشان كرد، با نگرش خاص خود كه انسان را به عنوان يك واحد بيو – سايكو – سرشال( جسماني – رواني – اجتماعي ) مي نگرم، در تمام طول خدمتم در گروه روانپزشكي تدريس رشتة بيماري هاي روانتني را نيز بر عهده داشتم. من عقيده دارم اگر بيمار رواني است جسم آن هم درگير است و اگر بيمار جسماني است روان آن هم درگير است و اينقدر در اين زمينه كوشيدم تا بالاخره مكتب روزبه ايجاد شد در اين مكتب كه 30 سال است در آن كار مي شود با انسان به عنوان مجموعه اي از جسم و روان و اجتماع برخورد مي شود و يكي از دلائل ادامه كار من هم حفظ همين تفكر براي نسل بعد است. در اين زمينه كتابي نوشتم تحت عنوان بيماري هاي روان تني كه در سال 1367 به چاپ رسيد. اين كتاب تا به امروز به عنوان يگانه كتاب درسي در اين رشته مورد استفاده قرار مي گيرد. در سطح بين المللي نيز در اين زمينه داراي فعاليت هايي بوده ام، در نتيجه عضو ممتاز كالج بين المللي بيماري هاي روان تني شدم. در تمام طول سال هاي جنگ تحميلي ايران و عراق در جبهه ها خدمت مي كردم و در نهايت از طرف وزير بهداشت و درمان در سال 1367 لوح سپاس دريافت كردم.
وي در بخش ديگر سخنان خود گفت: بيمارستان روزبه اي كه در ذهن من است با بيمارستاني كه در حال حاضر مي بينيد يكسان نبوده است. دكتر ميرسپاسي و ديگر استادان پيشكسوت زحمات زيادي كشيدند تا اين بيمارستان به اين وضعيت فعلي برسد. 48 سال است كه من سابقه كار در بيمارستان روزبه دارم هر بار كه به اين بيمارستان مي آيم ياد آن سالي مي افتم كه براي اولين بار به بيمارستان روزبه آمدم. خدا را شكر مي كنم كه بعد از بازنشستگي رسمي و در سن هفتاد سالگي باز هم خدمت خودم را در بيمارستان روزبه ادامه دادم و اين موضوع من را خيلي خوشحال ميكند.
دكتر طريقتي در پايان سخنان خود گفت: بيمارستان روزبه من را به چهره دايي ام مرحوم دكتر مير سپاسي مي اندازد و همچنين به ياد خدماتي كه ايشان براي روزبه انجام دادند خوشحالم از اينكه فرزند مرحوم دكتر مير سپاسي و نوه ايشان نيز به عنوان روان پزشكي در اين بيمارستان خدمت كردند و آن مرحوم دست من را هم گرفتند و من را هم يك روان پزشك كردند و روزي كه من به عنوان استاد پيشكسوت معرفي شدم گفتم كه من راضي ترين پزشكي اين دانشگاه هستم و هيچگاه شكايتي نداشتم و هميشه از همه چيز راضي بودم و به بهترين شكل هم بازنشسته شدم. فقط دلم مي خواهد دوستي، صميمانه بودن و تعلق داشتن به سيستم را هميشه داشته باشيم. خوشبختانه با تاسيس دفتر ارتباط با دانش آموختگان اين امر تحقق يافته و همه با تعلق به مجموعه alumni احساس رضايت بيشتري دارند و اين خيلي مهم است كه هميشه بگوئيم متعلق به كجا هستيم.
گفتني است مراسم شصتمين سال فعاليت آموزشي، درماني و پژوهشي بيمارستان روزبه در حوزه روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران و چهارمين نشست دانش آموختگان مكتب روزبه در تاريخ 3/9/90 با حضور استادان و دانش آموختگان گروه روانپزشكي دانشگاه در سالن آمفي تئاتر بيمارستان روزبه برگزار خواهد شد.
ارسال به دوستان