در ششمین نشست دانش آموختگان مکتب روزبه از دکتر ضرغامی تجلیل به عمل آمد
در پی تجلیل از خدمات ارزنده دکتر مهران ضرغامی، دانش آموخته مکتب روزبه و استاد روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دفتر دانش آموختگان دانشگاه با وی گفت و گویی انجام داده که در ادامه می خوانید.
استاد از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید ممنونم. لطفا خود تان را معرفی کنید.
بنده مهران ضرغامی هستم. اول فروردین 1339 درخانواده ای مذهبی در تهران متولد شدم. فرزند بزرگ خانواده هستم و دو برادر کوچکتر از خود دارم که یکی دکترای علوم آزمایشگاهی دارد و در قم و تهران فعالیت می کند و دیگری دکترای برق دارد و عضو هیات علمی دانشگاه کالیفرنیا است.
پدرم ارتشی بود که متاسفانه سال گذشته او را از دست دادم. در تمام زندگی شخصی و کاری خود پدرم الگوی من بود و همواره به او افتخار می کردم. مادری مهربان و دلسوز دارم که هنوز سایه اش بالای سرم است. اگر در زندگی موفقیتی کسب کرده ام بی شک با حمایت ها و زحمات پدر و مادرم بوده است. سه سال اول دوران دبستان را در تهران و چهارم و پنجم را به دلیل انتقال پدرم در شهر لار گذراندم. پس از دو سال که به تهران برگشتیم تحصیلاتم را در مقطع راهنمایی و دبیرستان (دبیرستان ادیب) ادامه دادم. البته سال آخر را برای اینکه برای کنکور آماده شوم به دبیرستان خوارزمی رفتم. در سال 1357 در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شدم. دوره عمومی وتخصص را هم در همین دانشگاه گذراندم.
دلیل گرایش شما به رشته روانپزشکی چه بود؟
به نظر من رشته روانپزشکی نسبت به دیگر رشته ها از تنوع بیشتری برخوردار است. رشته های پزشکی با تخصصی شدن تک بعدی می شوند که این در مورد روانپزشکی صدق نمی کند چون علاوه بر جسم بیمار به سایر ابعاد او نیز می پردازد که یکی از دلایل مهم من بای انتخاب این رشته شد. علاوه بر این، با اساتیدی آشنا شدم که اخلاق و رفتار آنها تاثیر فراوانی در انتخاب این رشته به عنوان تخصصم داشت. به یاد دارم پس از امتحان روانپزشکی در سال 1366 که مطمئن بودم قبول می شوم ولی در کمال تعجب دیدیم قبول نشده ام برای اعتراض به دانشکده مراجعه کردم و پاسخ درستی نشنیدم. آن سال ها مصادف بود با سال های اول انقلاب و فعالیت های دانشجویی که فکر می کنم دلیل قبول نشدنم این مسئله بود. ولی با پیگیری های فراوان به من گفتند رشته دیگری انتخاب کن که نپذیرفتم چون به روانپزشکی علاقه مند بودم و می خواستم در این رشته تخصص بگیرم پس با تایید آنها این رشته را ادامه دادم.
از اساتید تان برایمان بگویید؟
من در محضر استادانی همچون دکتر هاراطون داویدیان از اساتید مسلم روانپزشکی، استاد طریقتی، استاد جلیلی که کلاس های بسیار جذابی داشتند درس آموخته ام و در مراحل تخصصی تر از کلاس های استاد میرسپاسی و استاد صنعتی بهره مند شده ام.
ارتباط اساتید با دانشجویان در زمان دانشجویی شما با یکدیگر چگونه بود؟
چون زمان تحصیل من مقارن با پیروزی انقلاب و همچنین انقلاب فرهنگی بود و شرایط خاصی حاکم بود ارتباط شاگرد و استاد محدودیت داشت و مانند امروز نبود. محیط دانشکده آن طور که باید جوی علمی داشته باشد نبود و روابط محتاتانه شده بود.
اهل ورزش کردن هستید؟
در زمان جوانی کوهنوردی می کردم و در رشته فوتبال عضو تیم تهران جوان بودم . در اوج موفقیت به دلیل شرکت در کنکور، فوتبال را ترک کردم. پس از قبولی در دانشگاه نیز با ازدحام درس ها و همچنین فضای دانشگاه در اوایل انقلاب دیگر فرصتی برای ورزش نداشتم . بعدها نیز با فعالیت های آموزشی و پژوهشی که انجام می دادم عملا وقتم آزاد نبود. ولی در حال حاضر ورزش با تردمیل و شنا را انجام می دهم.
آیا تخصص شما در دوران جنگ به مجروحین اعصاب و روان کمکی می کرد؟
البته که یکی دیگر از دلایل من برای انتخاب رشته روانپزشکی مجروحین جنگی بودند. بسیاری از مشکلاتی که برای آنها در جنگ به وجود می آمد برایمان ناشناخته بود. در جنگ با حجم وسیعی از مشکلات روانی رزمندگان مواجه شدیم که نیاز به تحقیق و پژوهش داشت. درمان مجروحین اعصاب و روان تفاوت بسیاری با درمان مجروحین جسمی داشت. این مشکل دغدغه من شد و مرا بر ان داشت که کاری برای این عزیزان انجام دهم.
البته که آن زمان روانپزشکی مانند امروز پیشرفت نکرده بود و نیاز به پژوهش و تفحص بسیار داشت و می طلبید که برای درمان و آرامش مجروحین اعصاب و روان جنگی قدمی با جهش و سرعت فراوان برداشت، چه کارهایی آن زمان در این زمینه انجام گرفت؟
ابعاد آسیب جنگی و گستردگی آن بسیار وسیع بود. بخشی از مجروحیت های روانی و تغییرات رفتاری که مشاهده می شد متعصب از مشکلات فرهنگی بود. می دیدم، آنچه به صورت تئوری از کتاب های غربی آموخته بودیم عملا در جنگ کاربردی ندارد بیماری ها جدید بودند و روش های درمانی جدید آنها را مداوا می کرد. تمام این مسائل موجب شد موضوع پایان نامه ام را نیز در خصوص مجروحین اعصاب و روان جنگ انتخاب کنم. حجم زیاد مجروحین، منبع منحصر به فردی برای پژوهش بود که ما را مجاب به انجام تحقیق در این زمینه و پیشرفت علم روانپزشکی در کشور کرد. زحمات بسیاری در این زمینه متحمل شدیم تا به اینجا رسیدیم.
استاد احساس می کنم وقتی در مورد روانپزشکی صحبت می کنید آرامش خاصی دارید، این آرامش در شما مرهون چیست؟
صحبت کردن و حتی فکر کردن به روانپزشکی برای من آرام بخش است. معتقدم علم روانپزشکی بسیار گستره و قابل تفکر است. در بسیاری از جوامع هنگام بروز مشکل روانی برای یک فرد، آموخته ها از ملل مختلف کاربردی ندارد و فقط مطالعات بومی جوابگو است. کار کردن در زمینه روانپزشکی برای من بسیار لذت بخش بود. ایده های بسیاری داشتم که توانستم بخشی از آنها را به واقعیت تبدیل کنم.
علم روانپزشکی از گذشته تا امروز چه تفاوتی کرده است؟
این رشته گسترش چشمگیری داشته، زمان تحصیل ما روانپزشکی بسیار محدود بود به خصوص منابع اطلاعاتی، کتاب ها و مجلات، چون زمان جنگ بود و مشکلات بسیاری منجمله مشکلات ارزی وجود داشت. کتاب هایی که برای خواندن نیاز داشتیم چون نسخه دیگری نداشتند کپی می کردیم. امکانات پژوهشی فوق العاده محدود بود. پس از اتمام جنگ در تمامی رشته ها جهشی ایجاد شد. به یاد دارم برای انجام یک پژوهش ساده در یکی از بیمارستان های ساری وقتی سراغ کتابخانه را گرفتم گفتند چون نیازی نداشتند کتابخانه ندارند. من برای خواندن یک مقاله به تهران می آمدم و دوباره برمی گشتم. در واقع آن زمان کسی روش تحقیق نمی دانست. دانشجویان با مطالعه چند کتاب پایان نامه می نوشتند. این موضوع برای من اصلا قابل قبول نبود و من در همدوره ای های خودم تنها کسی بودم که پایان نامه ام تحقیقاتی بود که در زمان خود منحصر به فرد بود. البته بسیار ساده و ابتدایی نوشته بودم که قابل مقایسه با پایان نامه های پربار دانشجویان امروز نبود. ما پس از اتمام تحصیل روش تحقیق یاد گرفتیم.
در صحبت هایی که با اساتید پیشکسوت انجام می دهیم تأکید دارند که پزشکی در گذشته بسیار قوی بوده به خصوص در آموزش، چرا روانپزشکی مغفول مانده بود؟
البته آموزش پزشکی قوی بود. ولی تعداد اساتید روانپزشکی بسیار محدود بود و قابل مقایسه با امروز نبود. روانپزشکی آن زمان عمومی تر تدریس می شد، ولی امروزه بسیار تخصصی تدریس می شود که به نظر من در این صورت اطلاعات دقیق تری به دست می آید ولی در عین حال از جامعیت دور می شوند در حالیکه اساتید قدیمی به تمامی رشته ها نگاه جامع تری داشتند.
اگر زمان به عقب برگردد دوباره همین رشته را انتخاب می کنید؟
بله. شاید عواملی باعث می شود که به فکر فرو روم که فلان رشته فلان مزیت را نسبت به این رشته داشت و چرا آن را انتخاب نکردم ولی وقتی جنبه های مثبت این رشته را می بینم به انتخابم افتخار می کنم.
برای این رشته آرزویی داشتید که محقق نشده باشد؟
بله. خیلی مشتاق بودم بیشتر از اینها تلاش می کردم. من پس از فارغ التحصیلی از صفر شروع کردم. جایی که شروع به کار کردم تنها بودم، بیشتر وقت من صرف مسائل حواشی می شد مثلا برای تهیه کتاب چون کتابخانه ای نداشتیم باید شخصا به تهران می آمدم کتاب می خریدم و برمی گشتم. هیچ امکاناتی وجود نداشت تا جایی که خودم کتاب و مجله می خریدم و به رئیس بیمارستان می گفتم تا بودجه ای به این مسئله مهم اختصاص دهد. این نمونه ای از مسائل حاشیه ای بود که وجود داشت.
از همسر و فرزندانتان بگویید، با همسرتان چگونه آشنا شدید؟
یکی از دوستان مشترک ما به بنده ایشان را پیشنهاد کرد و پس از آشنایی کوتاه ازدواج کردیم. همسرم فوق تخصص نوزادان است. دو تا پسر دارم که پسر بزرگم هوش مصنوعی خوانده و پسر کوچکم بایو انفورماتیک.
استاد ضرغامی از تالیفات خود و مجله روانپزشکی که منتشر کرده اید برایمان بگویید؟
زمانی که به دانشگاه علوم پزشکی مازندران رفتم به دلیل علاقه به کارهای پژوهشی در مجله فارسی پزشکی عمومی به عنوان عضو هیات تحریریه و مدتی هم سردبیر آن فعالیت می کردم . پس از مدتی احساس کردم جای یک مجله تخصصی روانپزشکی که به زبان بین المللی باشد، خالی است. چون کشورهایی مثل عربستان یا پاکستان که در علم روانپزشکی جلوتر از ما ه نبودند مجلاتی در سطح جهانی منتشر می کردند و جای خالی این گونه مجله در کشور احساس می شد. من به انجمن علمی روانپزشکان پیشنهاد دادم که با کمک و همت انجمن مجله تخصصی روانپزشکی را منتشر کنیم که متاسفانه به دلایل مختلف جواب مثبتی نگرفتم. درخواست من مصادف شد با زمانی که دانشگاه علوم پزشکی مازندران تصمیم گرفت مجله ی انگلیسی زبان منتشر کند. که البته یک مجله پزشکی عمومی بود. بنده به عنوان سردبیر مجله انتخاب شدم. مجله منتشر شد و بر خلاف انتظار ما زمانی که به وزارتخانه فرستاده شد مورد استقبال قرار نگرفت. معاون پژوهشی وزارتخانه گفت، نیازی نیست که یک دانشگاه کوچک دو مجله داشته باشد و اگر مجله ای راه اندازی می کنید باید تخصصی و با همکاری انجمن های علمی باشد. این برخورد باعث شد مجله در همان شماره اول متوقف شود. پس به دانشگاه علوم پزشکی مازندران پیشنهاد دادم اگر امکاناتی در اختیارم بگذارند مجله را منتشر خواهم کرد. دانشگاه موافقت کرد و با اخذ مجوزهای لازم از وزارت ارشاد و گفت و گوی مجدد با انجمن از آنها قول حمایت گرفتیم و کار خود را شروع کردیم. همان زمان دانشگاه تهران مجله ی مشابهی راه اندازی کرد یعنی دو مجله در یک حیطه. مجددا معاون پژوهشی وزارتخانه با من تماس گرفت که مجله را به دلیل داشتن دو مجله دیگر در دانشگاه تهران و ایران و موازی بودن کار تعطیل کنید. ما خیلی زحمت کشیده بودیم انتشار مجله Iranian Journal of Psychiatry and Behavioral Sciences در دانشگاه کوچکی مثل مازندران با امکانات محدود از ما وقت بسیاری گرفته بود. پیگیری ها و گفتگو های بسیاری انجام دادیم و تاکید داشتیم چون ما دانشگاه کوچکی هستیم انصاف نیست تعطیل کنیم در حالیکه تمامی ضوابط را رعایت کرده بودیم. پس از تلاش و پیگیری های فراوان خوشبختانه موافقت کردند کارمان را ادامه دهیم که تا امروز نیز ادامه داده ایم. البته با پشتکار فارغ التحصیل های جوان و اساتید سایر دانشکده ها. مجله ما محدود به یک دانشگاه نیست. اکثریت دانشگاه ها، انجمن علمی روانپزشکان، انجمن روانپزشکان ایران با ما همکاری دارند. تا امروز پانزدهمین شماره مجله به چاپ رسیده است. این مجله در isi و اسکوپوس نمایه شده و در بین مجلات فارسی و انگلیسی زبانی که در ایران منتشر می شود از نظر میزان استناد رتبه چهارم را دارد.
به نظر شما جایگاه و سطح روانپزشکی ایران در منطقه و همچنین در مقایسه با کشورهای پیشرفته چگونه است؟
پس از انقلاب فرهنگی، روانپزشکی در ایران پیشرفت چشمگیری کرد. از نظر حجم خدمات درمانی، آموزشی و پژوهشی با سایر کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست. البته هستند دانشگاه هایی در کشورهای همسایه که با پشتوانه دانشگاه های بزرگ غربی پیشرفت کرده اند ولی من فکر می کنم پیشرفت هایی که به طور مستقل در ایران به دست آمده با آنها قابل مقایسه نیست و اگر ما امکان تعاملات بیشتری داشتیم تا از تجربیات کشورهای غربی بهره مند شویم از سطح بالاتری برخوردار بودیم ولی با این حال نیز در سطح خود بهترین هستیم.
با توجه به اینکه پس از انقلاب روانپزشکی پبشرفت چشمگیری داشته و همچنین بیماری های اعصاب و روان نیز رو به گسترش است تعداد بیمارستانهای کشور جوابگوی آموزش و همچنین پذیرش بیماران هست؟
خیر. متاسفانه هنوز هم به بخش های روانپزشکی مانند سایر بخش ها توجه نمی شود و به این بیماران کم لطفی می شود ولی با این وجود، شرایط از لحاظ تعداد تخت ها، امکانات و کیفیت خدمات درمان در این نوع بیمارستانها گسترش چشمگیری داشته ولی کافی نیست.
به عنوان استاد روانپزشکی، برای دانشجویانی که می خواهند این رشته را انتخاب کنند چه نصیحتی دارید؟
تاکید می کنم اگر به این رشته علاقه ندارند اصلا آن را انتخاب نکنند. واقعیت این است که بسیاری از افراد رشته تحصیلی خود را بر اساس درآمد و کمترین دردسر انتخاب می کنند ولی رشته روانپزشکی را باید با عشق و علاقه انتخاب کرد. چون هم رشته و هم بیماران متفاوتی دارد.
استاد چرا شهر ساری را برای ادامه فعالیت های خود انتخاب کردید؟
اول اینکه همسرم اهل ساری بود. دیگر اینکه به دلایلی که دوستان در دانشگاه داشتند (با لبخند) با فعالیت من در روزبه موافقت نکردند با اینکه بهترین نمرات را داشتم. حتی یک روز هم برای مشاوره به بیمارستان شریعتی رفتم ولی ناچار به دانشگاه علوم پزشکی مازندران و شهر ساری رفتم و فعالیت های خود را ادامه دادم.
از فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاه مازندران بگویید؟
من در آن دانشگاه علوم پایه روانپزشکی تدریس می کردم چون دانشجویان هنوز وارد بالین نشده بودند. با بالا رفتن سطح پایه دانشجویان، روش های تدریس هم متفاوت می شد. پس از گدشت مدت زمانی با اخذ تاییدیه آموزش تخصصی در سطح تخصص روانپزشکی، دانشجو پذیرش کردیم. زمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از دانشگاه های تیپ 2 بود و امروز جزو دانشگاه های تیپ 1 و بخش روانپزشکی آن نیز جزو بخش های مطرح کشور است.
آیا تا کنون سمت اجرایی هم داشته اید؟
زمانی که به دانشگاه مازندران رفتم مرا مدیر گروه روانپزشکی کردند در حالیکه تنها بودم و کسی جز من نبود. به من گفتند شما مسئول جذب دانشجو و راه اندازی گروه روانپزشکی این دانشگاه هستید. خوشبختانه پس از گذشت مدت زمان کوتاهی این گروه تشکیل شد و در حال حاضر از جایگاه خوبی هم برخوردار است. البته مدتی معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده پزشکی و مدتی هم معاون پژوهشی و معاون آموزشی دانشگاه مازندران شدم. پس از مدتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. البته زمان تصدی دکتر فرهادی در سمت وزیر بهداشت، همکارانم بنده را برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران معرفی کردند که من در خود، پذیرش این مسئولیت را ندیدم. پس از بازگشت از تحصیل مرکز تحقیقات روانپزشکی راه اندازی کردیم که مسئولیت آن با بنده است. در حال حاضر نیز مسئولیت پژوهشکده ی اعتیاد که چند سال پیش راه اندازی شده به عهده دارم.
در این سال ها موقعیتی پیش آمد که وقتی در خارج از کشور بودید تصمیم بگیرید ماندگار شوید؟
من دو سفر آموزشی به کانادا در زمینه اعتیاد و همچنین استرالیا داشتم . زمینه هایی پیش آمد که بمانم ولی من اینجا را ترجبح دادم و در حال حاضر از کاری که کرده ام رضایت دارم. عقیده داشتم در کشور خودم راحتم و می توانم دانشجویانی تربیت کنم که آینده کشور را می سازند.
احساس خوشبختی می کنید؟
قطعا. در تمامی زمینه ها احساس خوشبختی می کنم.
و سخن پایانی شما؟
از تمامی دوستانم در مکتب روزبه که به بنده لطف کردند سپاسگزارم. من بخش بزرگی از موفقیت هایم را مدیون اساتیدم می دانم و بخشی را مدیون دانشجویانم. اساتیدم با آموزش هایی که به من دادند و دانشجویانم با همتی که در تحصیل داشتند و موفق شدند که موفقیت آنها به من انتصاب داده شده است. از خانواده ام که همیشه حامی من بودند. از پدر عزیز و فقیدم و مادر فداکار و مهربانم که در دامان پاکشان بزرگ شدم. باید بگوبم که تمامی موفقیتهای زندگی ام را مدیون آنها هستم.
استاد، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید صمیمانه سپاسگزارم.
من هم از دفتر دانش آموختگان دانشگاه تشکر می کنم.
خبرنگار: مقدم
عکس: ایرج نمتی
ارسال به دوستان