دکتر ملک حسینی: بزرگداشت پیشکسوتان و پیشینیان، چراغ راه نسل حاضر و آینده است

دکتر ملک حسینی: بزرگداشت پیشکسوتان و پیشینیان، چراغ راه نسل حاضر و آینده است

دکتر ملک حسینی منتخب چهارمین کنگره بین المللی تازه ترین دستاوردهای پژوهش در پزشکی مولکولی، سلولی و بالینی در حیطه مدال افتخار برگزاری این کنگره در سطح ملی و بین المللی را امری مهم در جهت ارتقاء آن دانست و نسل جوان را به امیدواری و تلاش برای پیشرفت دعوت کرد.

 
 

گالری عکس چهارمین کنگره

چهارمین کنگره بین المللی تازه ترین دستاوردهای پژوهش در پزشکی مولکولی، سلولی و بالینی 4 الی 7 آبان 92 در تالار امام مجتمع بیمارستانی امام خمینی برگزار شد و 8 آبان جشنواره ای به پاس تقدیر از 28 دانشمند برتر در حیطه های برگزیدگان مدال افتخار، استاد برجسته در علوم پزشکی، مسئولیت اجتماعی در پزشکی و بهداشت عمومی، اختراع و نوآوری، فرهنگ و هنر و محققین جوان در تالار ابن سینای دانشکده پزشکی برگزار گردید. دکتر ملک حسینی از منتخبین این کنگره در حیطه مدال افتخار است. فرصتی یافتیم تا کمی بیشتر از زندگی و فعالیت های این استاد پیشکسوت بدانیم.

به طور مختصر خودتان را معرفی نمایید.
اینجانب سیدعلی ملک حسینی سال 1328 در یکی از روستاهای کهکیلویه و بویراحمد بنام چشمه چنار متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در بویراحمد گذراندم و در سال 1352 به شیراز آمدم و تحصیلات متوسطه را تا کلاس یازدهم در دبیرستان فرصت شیراز گذراندم و در سال 1347 وارد دانشسرای عشایری شدم و علاوه بر گذراندن دورۀ آموزشی معلمی، دیپلم را هم بطور متفرقه کسب کردم. سپس در سال 1348 بعنوان معلم در یکی از روستاهای بویراحمد بنام مزدک به معلمی مشغول شدم. در سال 1350 به خدمت سربازی رفتم و بعنوان سپاه دانش در یکی از روستاهای مسجد سلیمان خدمت کردم. در سال 1352 در کنکور شرکت کردم و در دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه تهران مشغول تحصیل شدم ولی به دلیل علاقه به پزشکی مجدداً در سال 1353 در کنکور شرکت کردم و در رشتۀ پزشکی دانشگاه تهران قبول شدم. در سال 1360 پس از فارغ التحصیلی ابتدا بصورت مستقیم وارد دورۀ دستیاری شدم و در رشتۀ اطفال و در مرکز طبی کودکان شروع به تحصیل کردم اما پس از سه هفته تصمیم گرفتم به یاسوج برگردم  و طرح خود را بگذرانم، پس از گذراندن طرح در سال 1361 در امتحان دستیاری در دانشگاه شیراز شرکت کردم و با کسب بالاترین نمره رشته جراحی عمومی را انتخاب کردم. در سال 1365 بورد تخصصی جراحی را پشت سر گذاشتم و در تاریخ 1/1/1366 بعنوان استادیار به عضویت هیئت علمی دانشکدۀ پزشکی دانشگاه شیراز در آمدم. در سال 1367 برای گذراندن دورۀ فلوشیپ پیوند کلیه و جراحی عروق نزد جناب آقای دکتر فاضل در دانشگاه شهید بهشتی رفتم و پس از بازگشت به شیراز در سال 1368 بخش پیوند اعضاء شیراز را تأسیس کردم. در سال 1375 برای گذراندن دورۀ فلوشیپ پیوند کبد به پیتسبورگ آمریکا رفتم و پس از اتمام این دوره به ایران برگشتم و در سال 1372 به همراه همکارانم اولین پیوند کبد در ایران را انجام دادم. در سال 1373 بعنوان ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز منصوب شدم و تا آخر 1379 ریاست این دانشگاه را بعهده داشتم. مجدداً در سال 1380 برای گذراندن فرصت مطالعاتی به مرکز  king’s college لندن رفتم و پس از بازگشت اقدام به گسترش هر چه بیشتر بخش پیوند اعضاء بیمارستان نمازی کردم از آن به بعد اقدام به تربیت و آموزش جراحان و سایر متخصصین لازم برای گسترش این بخش نمودم. در سال 1379 پیوند کبد از زنده به زنده را شروع کردیم. در سال 1382 به درجۀ استادی نائل شدم و در سال 1383 به عضویت پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی درآمدم و در سال 1390 در انتخاباتی که در تونس انجام شد به ریاست انجمن پیوند اعضاء خاورمیانه انتخاب گردیدم. همچنین در سال 1391 به نشان علمی درجه یک کشور مفتخر شدم. سعی و تلاشی مرکز پیوند اعضاء شیراز به شکلی گسترش پیدا کرد که نه تنها پیوند کلیه و کبد بلکه پیوند سایر اعضاء مثل لوزالمعده، پیوند چندعضوی (Multivisceral) و پیوند روده  انجام می گردد.
اکنون این بخش برای تمام مراکز مهم پیوند در دنیا شناخته شده است. در این مرکز سالانه نزدیک به پانصد پیوند کبد انجام می شود و در نوع خود بزرگترین مرکز دنیا محسوب می شود.

ارتباطتان با دانشگاه از زمانی که فارغ التحصیل شده اید به چه صورت بوده است؟
ارتباطم با دانشگاه تا شانزده سال اول بصورت تمام وقت و کامل بوده و پس از شانزده سال نیمه وقت شدم.
چه جایگاهی برای دانشگاه علوم پزشکی تهران در عرصه علوم پزشکی دنیا متصورید؟
جایگاهی که برای دانشگاه تهران در دنیا در شرائط کنونی متصورم در خور شأن و منزلت این دانشگاه نیست بنظر اینجانب ما در سه چهار دهۀ گذشته بیشتر به کمیت پرداخته ایم تا به کیفیت، انتظارم از دانشگاه تهران این است که حداقل پس از نزدیک به یک قرن فعالیت باید چندین برندۀ جایزه نوبل را در خود بپروراند. مشکل بسیار مهم دیگری که سبب نرسیدن به اهداف این دانشگاه بزرگ شده است تجزیۀ آن به دانشگاه های پزشکی و غیرپزشکی بوده است و یقین دارم که تنها راهی که میتواند برای پیشرفت و رسیدن به اهدافش پیدا نماید اتصال مجدد دانشگاه های پزشکی و غیرپزشکی بهم است.
انگیزه شما از همکاری با بنیاد دکتر یلدا برای شرکت در این کنگره چه بوده است؟
اولاً باید بگویم که من بعنوان یکی از کوچکترین شاگردهای جناب آقای دکتر یلدا به خود می بالم که از زیر سایۀ چنین انسان وارسته ای گذر کرده ام. دکتر یلدا نه فقط علم را به شاگردانش می آموخت بلکه با رفتار و کردار و منش خود تمام خصوصیات انسانی را به آنان می آموخت، او نمونه و الگوی یک استاد و یک انسان کامل است. بهمین دلیل افتخار می کنم که بتوانم با بنیاد این مرد بزرگ همکاری نمایم.
در چه زمینه هایی تعامل بین دانشمندان خارجی و داخلی صورت بگیرد بهتر است؟
این که در چه زمینه ای و زمینه هائی باید بین دانشمندان داخلی و خارجی تعامل باشد جواب طولانی و مفصل می خواهد. اما بطور مختصر عرض کنم که دنیای امروز به صورت یک دهکده درآمده و شاید اطلاعاتی را که انسان می تواند در کرۀ زمین کسب نماید ساده تر از اطلاعاتی باشد که حتی اهالی یک روستا بتوانند از همدیگر داشته باشند. بنظرم امروزه بهترین روابط را می توان حتی بشکلی غیرحضوری بدست آورد اما این یک حقیقت انکارناپذیر است که نشستن پای صحبت دیگران از نزدیک و روبروشدن با آنان اثرات بسیار شگرف تری از تأثیر غیرحضوری دارد بهمین دلیل فکر می کنم ما برای پیشرفت و تعالی و عقب نماندن از قافلۀ بسیار سریع علم راهی نداریم مگر این که دانشمندان و علمای ما بتوانند بشکلی راحت با فرهیختگان جهان مترقی رابطه برقرار کنند.
چه کسانی را می شناسید که علاقه مند و خواستار شرکت در این گونه کنگره ها می باشند ؟
ابتدا در مورد جواب این سؤال نظرم این است که اگر بشود کنگره پرفسور یلدا را از محدودۀ دانشگاه تهران خارج کرد و حداقل آنرا بصورت یک کنگرۀ ملی و بهتر از آن بین المللی در آورد و برای آشنا شدن نسل جوان پژوهشگر این کنگره را بشکلی سالیانه و یا دو سالانه در یکی از شهرهای دیگر کشور برگزار کرد. متأسفانه نسل امروزی خیلی کم با دکتر یلدا آشنا هستند و کسانی را که من می شناسم بیشتر به نسل و زمان خودم مربوط می شود اطمینان دارم که با تبلیغ و اطلاع رسانی بیشتر افراد شایستۀ زیادی پیدا می شود که به این کنگرۀ مهم علاقه پیدا کنند.
جایگاه و هدف دفتر ارتباط با دانش آموختگان در برگزاری این کنگره چگونه می بینید؟
بنظر من دفتر ارتباط با دانش آموختگان با توجه به زمان زیادی که از این تکریم و بزرگداشت می گذرد کارشان را خوب انجام داده اند و با صداقت و جدیت تمام کار ر ا پی گیری می کنند.
به عنوان یک دانشمند منتخب چه توصیه ای به دانشمندان جوان دارید؟
جوابی که می توانم به این پرسش بدهم این است تلاش و کار سرمایۀ زندگی است مخصوصاً اگر هدفدار باشد و در جهت ارتقاء و سرفرازی مملکت باشد و بهترین توصیه ای که می توانم  بکنم این است هر چه می توانید بیشتر کار کنید و هر چه می توانید توقعتتان را کم کنید. توصیه دیگرم این است که هیچوقت نباید از شکست ها ناامید شد زیرا معتقدم تارهای نوار پیروزی از بهم پیوستن شکست ها تنیده میشود.
کلام آخر:
بزرگداشت و گرامی داشتن پیشکسوتان و پیشینیان می تواند چراغ راهی باشد برای ادامۀ راه آنان توسط نسل حاضر و آینده
 

کلمات کلیدی